Fou

باز ببین من چه کصخولی بودم ک میشستم برا گذشته عر میزدم...
          وای خدایا مرسی ک شفام دادی-

عه اینجا

:>

چن روز دیگه تولده کسیه ک این اکو براش زدیم و من نمیدونم باید چیکار کنم...
          هی

میدونم درست نیست
          میدونم اشتباهه
          میدونم فکر کردن ب گذشته فقط حالمو بد میکنه
          ولی
          دسته خودم نیست
          نمیتونم افسوس گذشته رو نخورم
          نمیتونم
          دلم تنگ شده واقعا تنگ شده
          کاشکی میشد برگردن همه
          کاشکی میشد شاد بود مثل قبل...
          کاشکی هیچ وقت نمیومدم واتپد

یکی یکی دارن از چشمم میوفتن :>
          با کاراشون
          با حرفاشون
          با ابراز علاقه کردنای فیکشون
          امیدوارم چند نفری که برام موندن از پیشم نرن...
          هعییی خودمم نمیدونم چرا میام اینجا حرف میزنم
          اوسگولم خودمم میدونم
          ولی آرومه
          بی سر و صدا و شلوغی
          و زنده شدن خاطراتم...

و یکی دیگه...

یکی دیگه ام از دست دادم....
          یکی دیگه از بهترینام رو (:

خاطره های فاکی دارن مغزمو میجوعن و ب هیچ کس نمیتونم بگم چون باعث ناراحتیشون میشم...
          و چون میدونم کسی این اکانت رو چک نمیکنه اینجا میگم
          کاشکی میشد برگشت به یه سال پیش...
          کاشکی میشد برمیگشتم به موقعی که واتپد توی زندگیم نبود
          به موقعی که الکی میخندیدم و عصن نمیدونستم حاله بد چه معنی داره
          کاشکی میشد...
          چرا اومدن توی زندگیم وقتی میخواستن برن
          چرا به چه علت فاکیعی چرا چراااااا
          خسته شدم
          ازینکه حتی وقتی حالم خوب نیست جوری رفتار کنم که خوب و عالیم تا بقیه ناراحت نشن خسته شدم
          ازینکه به جای درک کردنم برام جایگزین میارن خسته شدم
          کاشکی میشد برگشت به عقب...
          

ولی من دلم برای این زمان تنگ شده :>