@Renee3173
سلام عزیزم
عذر میخوام اینجا پیام میذارم
ممنون میشم به بوکم سر بزنی و اگه خوشت اومد حمایت کنی^^
https://www.wattpad.com/story/391901151?utm_source=ios&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=shivashz
سلام عزیزم خوشحال میشم به فیکشن جدیدم یک نگاه کوچولو بندازی...لاو یو خیلی زیاد:)
https://www.wattpad.com/story/372912614?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=a_bad_guy
کیم تهیونگ و جىٔون جونگکوک تو سن کودکی متهم به قتل عمد میشن و بخاطر اینکه به سن قانونی نرسیدن وارد موسس اصلاح و تربیت که فرقی با زندان یا تیمارستان نداره میشن و چی میشه اونجا همدیگر ملاقات کنن ؟
-------------------------
تکیه داد به دیوار سرد اتاقش
زانوهاش و بغل کرد
یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود
روش دوتا پتو بود ولی میلرزید
از سرمای قلب یخ زدش . . .
از شدت قلب درد چشماشو بسته بود
که هیچ چیزی حس نکنه
مدام زمزمه میکرد!
چیزی نیس! اینم میگذره!
عادت میکنی عادت میکنی!
عادت میکنی!!!
I think you'd like this story: "Boy A"Vkook"" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370335533?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
خوشحال میشم نگاهی بندازید :)
@Hannah037572 ممنونم♡
سلام(*´･ω･)
ببخشید بابتِ پیام گذاشتن توی مسیج‌بوردت، اگر این پیام اذیتت می‌کنه پاکش کن، فقط می‌خواستم بگم اگر دوست داشتی، خوشحال میشم با داستانِ تهیونگِ پرستار، جونگکوکِ مرموزش و پستی و بلندی‌هایی که می‌گذرونن همراه بشی و با حمایت‌هات دلگرممون کنی زیبارو♡
https://www.wattpad.com/story/365246353?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites
سلام زیبا. ببخشید بدون اجازه تو بردت مینویسم. عزیزم خوشحال میشم یه سر به بوک‌هام بزنی و بتونم نظر ارزشنمدت رو راجبشون بدونم.❤
@Hannah037572 موفق باشی فایتینگ
حیف این قلم زیباست که نشون داده نشه
امیدوارم موفق بشی