هی گایز سلام
خب..میدونم گوشامون از این حرف و امیدواری دادنای من پر شده ولی خب یهو شرایط یه جوری برام پیچید بهم که حتی نمیتونم اون طور که میخوام برای فیکام وقت بزارم
نمیگم همه چی بد جلو میره اما این قدر کارای مهم تو برنامه ی روزم ردیف میشن که گاهی وقتا که تایمشو دارم دقیق نمیدونم از چی و کجا برای تموم کردن بوک های نیمه کاره ی اینجا شروع کنم
سعی میکنم که تا جایی که میتونم یه ادیت کلی از فیکشن های نیمه کاره بزنم
و بهتون همینجا اطلاع میدم که کدوم قراره اپش شروع بشه و حداقلش مجبور بشم تا وقتمو برای کارای ناتموم اینجا هم بزارم
مرسی که منتظر داستانا موندید و مرسی از اینکه اینجا پیش خودم دارمتون❤️
-خوبی ؟
+خوبم
-اینجوری به نظر نمیرسه
هومی زیر لب گفتم
-درد داری ؟
سرم رو تکون دادم ، بلند شد و اومد کنار نشست دستش و گذاشت رو شونم
-زمان دردتو آروم میکنه
لبخند زدم و لبخندم گشادتر شد و بعد چند دقیقه به قهقهه ای افتادم
قهقهه ای که پر از درد بود
مچاله شدم توی خودم و در حالی که چشمام پر بود گفتم :
+کاش آدم وقتی ضربه می خوره نفهمه از کی بهش ضربه زده
-چرا ؟!
+چون هميشه اگه ضربه انقدری قوی باشه که تورو از پا بندازه حتما از جانبِ کسی که خيلی بهت نزدیکه ، چون آدمهای غریبه که نمیدونن به کجا بزنن از پا بیفتی! و اینکه تهش بفهمی از کسی ضربه خوردی که بارها بلندش کردی و بهت تکيه کرده تا ادامه بده ...دیگه بلند شدن خيلی خيلی سخت میشه
-----
I think you'd like this story: "My Gazelle" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370380218?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700