Smile_VK

_تسليم ميشين يا مرگ رو میپذیرین؟
          تهیونگ فرياد زد:
          -ترجيح ميدم بجنگم و بميرم تا اينكه تسليم تویه عوضی بشم.
          از جوابش خوشم اومد.زير لب طوری كه فقط اون بشنوه آروم گفتم:
          +كارت عالی بود رئيس.
          لبخند مستطیلیشو دیدم،خیلی کم پیش می‌اومد اینجوری بخنده.
          couple:Vkook
          https://www.wattpad.com/story/283599685

Sare_wx

baharan_kim

_Love222_

هیی کندیی (〜 ̄▽ ̄)〜
          نظرت چیه بیای یه نگاهی به ترجمه وبتون تاریخی و شونن ای من بندازی! 
          مطمئنم عاشقش میشی؟ ..
          خلاصشو برات مینویسم که اگه خوندی و دوستش داشتی ووت بدی و با نظراتت خوشحالم کنی:)
          
          ┏━━━━━°❀•°:✨:°•❀°━━━━━┓
          زندگی مسالمت‌آمیز لو جیو درست از زمانی به اتمام میرسه که یک تهذیبگر نوجوان و به شدت آسیب دیده، جلوی درمانگاهش پیدا میشه. پزشک جوان بی‌خبر از همه‌جا جون پسر که از قضا همون لیو جیناگه نجات میده، مردی منفور که همه دلشون میخواد بمیره. الان خیلی برای کشتنش دیر شده؟
          
          https://www.wattpad.com/story/308407464?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=-Jkive-&wp_originator=urk8Xbyl2ikEv%2F6wc%2FpHbphHfQtIaJoBxutZBPl35e%2Bdxo%2BN6c8K9CaMd%2F2NMab%2BFWfRqr2mfhawQGDrV9PYG3ABO3XAghsk9ov9aeCQunUQe1HSb7h%2FZGdhqX8JkkzK
          ┗━━━━━°❀•°:✨:°•❀°━━━━━┛
          
          ممنونم که وقت گذاشتی و خوندی ♡
          Sending visual Love**