nila-blue

سلام عزیزم
          میدونم بدون اجازه وارد مسیج بوردت شدم و اولا ازت بابت این موضوع عذر میخوام و دوما  خوشحال میشم یه سری به فیک هام بزنی ・ᴥ・
          با اجازت لینک یکیشون رو برات میزارم ممنون☜♡☞https://www.wattpad.com/story/322292558?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=nila-blue&wp_originator=UkLhc4FP0XWOeTrzo2PIyJOJmz6kak%2Bjy4t9GbQrAcFeWNWV50xTbZRClvhgIjmK3Pe3IJ9uXdRYGqh77XHMY2QWLzQ35QWccDqAFDS32ycThcxqVxne9ooh20Bh9%2B1q

ashen0_0

با اجازت (:
          این اولین بوک نویسندست•_-
          خیلی دوست داشتم بخونیش و نظرت رو راجبش بهم بگی. راجب یه خواننده اپرا و اهنگساز جوونه که تازه به ایتالیا سفر کرده.
          ژانرش کلاسیکه و کلا سر و کار فیک با دنیای موسیقیه♡♡♡
          
          https://www.wattpad.com/story/323410761?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=mahdiehart&wp_originator=QAQgWepEkndTU4fwwYNg%2B1pbiqbGWyHSkNbTKmeDOvA2v9HRqkUcfTmKJI4zNSMuFAU2UQyUHIlz2NheZzfR75qIBrQjTin1eNFlqRuCNWc7o8SzXOumRxrbJqePOaJV

mavi_opa

آدمی عاشق فرشته ای شد؛همه عالم میدانستند آن فرشته ی بی گناه برای آدم سیب سرخ گناه بود
          آدم هم میدانست...و سیب را خورد!
          آنگاه فرشته خندید و آدم جان داد
          فرشته ناز کرد و آدم شیدا شد
          فرشته آواز خواند و آدم غرق شد
          فرشته خواست آدم را بغل کند اما دیگر معشوقی نبود تا برایش عاشقی کند.
          عشق ادم را به مرز دیوانگی کشاند...
          
          
          ژانر:رومنس،درام،انگست،جنایی،کراس اُور،اسمات
          کاپل ها:sope_vkook
          https://www.wattpad.com/story/315680364?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=mavi_opa&wp_originator=czVb1Qyn1mWKfy%2BWCFg9VPmJKYmzVQj1pTUwV9qdf58eubZDaqm6FD0DsRBOnZ8vUYs26ELEY4%2BN28ywY6za2cjhtZtw0aJ8DzfEkyJbYtSX1%2BimhupgrBI2q4HcgtCR

_Love222_

هیی کندیی (〜 ̄▽ ̄)〜
          نظرت چیه بیای یه نگاهی به ترجمه وبتون تاریخی و شونن ای من بندازی! 
          مطمئنم عاشقش میشی؟ ..
          خلاصشو برات مینویسم که اگه خوندی و دوستش داشتی ووت بدی و با نظراتت خوشحالم کنی:)
          
          ┏━━━━━°❀•°:✨:°•❀°━━━━━┓
          زندگی مسالمت‌آمیز لو جیو درست از زمانی به اتمام میرسه که یک تهذیبگر نوجوان و به شدت آسیب دیده، جلوی درمانگاهش پیدا میشه. پزشک جوان بی‌خبر از همه‌جا جون پسر که از قضا همون لیو جیناگه نجات میده، مردی منفور که همه دلشون میخواد بمیره. الان خیلی برای کشتنش دیر شده؟
          
          https://www.wattpad.com/story/308407464?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=-Jkive-&wp_originator=urk8Xbyl2ikEv%2F6wc%2FpHbphHfQtIaJoBxutZBPl35e%2Bdxo%2BN6c8K9CaMd%2F2NMab%2BFWfRqr2mfhawQGDrV9PYG3ABO3XAghsk9ov9aeCQunUQe1HSb7h%2FZGdhqX8JkkzK
          ┗━━━━━°❀•°:✨:°•❀°━━━━━┛
          
          ممنونم که وقت گذاشتی و خوندی ♡
          Sending visual Love**