Alien

سلام سبزک های قشنگ من!
          امیدوارم حال دلتون سبز باشه.
          بچه ها برای مدتی نمیتونم به فعالیت در واتپد ادامه بدم ، متاسفانه دچار بیماری چشمی شدم و خب نوشتن نیاز به چشم داره و خب فعلا چشم های من از دسترس خارج شدن.
          خیلی کوتاه فقط خواستم بهتون بگم که یه وقت از دستم ناراحت نشین یا فکر کنین که من قول های الکی میدم.
          چشم هام واقعا اذیتم میکنه و دائما دارو و مسکن مصرف میکنم و به توصیه‌ی دکتر نباید سمت گوشی برم.
          خیلی معذرت میخوام بازم ، اما سعی میکنم زودتر برگردم و بوک ها رو تموم کنم تا خیال‌مون راحت شه.
          امیدوارم که تا زمانی که برمیگردم هنوز هم جایی بین ذهنتون به من اختصاص داشته باشه…!
          خیلی دوستتون دارم ، مراقب قلب های مهربونتون باشین و لطفا کلی انرژی خوب برام بفرستید؛)

@Spacexgirll عشق منی

سلام قشنگ های من ، امیدوارم حالتون خوب باشه.
          سرنوشت بالاخره برگشت و هر پارتش که آماده بشه اپ میکنم ، ممنونم از صبوری‌تون و لطفی که به این بوک داشتین.
          سعی میکنم هر پارتش رو زودتر آماده کنم ، الان هم پارت یک تقدیم شما..!

نمیدونم باید از شدت حرص واتپد رو حذف کنم یا خودم رو!
          چند روز پیش که اپدیتش کردم…اولا که بالا نیومد ، دوما بعد از اینکه به سختی بالا اومد و منو زجر کش کرد یکی از بوک های قشنگم رو حذف کرد.
          اونم بوکککک عزیزم سرنوشت مشترک:|
          هر چقدر تلاش کردم برشگردونم نشد و در حقیقت تمام حس و حال نوشتن رو ازم گرفت.
          اینکه برای یه چیزی زحمت میکشی و اینطوری به باد فنا میره واقعا تمام انرژی آدم رو میگیره ، منم در حال حاضر اومدم مسافرت و نیستم که بخوام به اپ دوباره اش فکر کنم.
          متاسفم و معذرت میخوام از ریدرهای بوک سرنوشت (Common Destiny) خودم به شدت ناراحت شدم و حرص خوردم اما کاری از دستم برنیومد که برشگردونم.
          امیدوارم واتپد کارمای این حرص خوردن ها و ناراحتی های من رو پس بده:(
          سعی میکنم در آینده کاملش رو بهتون پس بدم.
          دوستتون دارم و بازم ممنونم از تمام کسایی که داستان ها رو همراهی میکنن.

سلام سبزک های قشنگم ، امیدوارم حالتون خوب باشه!
          در مورد اپ کردن فیک هایی که مونده…من وظیفه خودم رو میدونم که به عنوان نویسنده وقتی یه داستان رو شروع میکنی پایانی هم براش در نظر میگیری ، و من هزاران بار بهتون گفتم که هر فیکی رو شروع کردم حتما تمومش میکنم.
          هر انسانی طبیعتا در زندگیش فراز و نشیب داره ، کار و مشغله داره و هزاران معمای دیگه در زندگی ها هست که آدم رو به خودش مشغول میکنه.
          به جز نویسندگی که در واتپد انجام میدیم طبیعتا زندگی جداگانه ای داریم که برامون الویت داره و این بین هر زمان وقت خالی ای گیرمون بیوفته میریم سراغ کارهای مورد علاقه‌مون…مثل نویسندگی ، کلاس های متفرقه ، نقاشی کردن و…
          من هیچوقت با منت و شرط داستان هام رو جلو نبردم چون تمام نوشته هام رو دوست دارم و خودم با هر کلمه ای که مینویسم لذت میبرم ؛ باز هم میگم که قرار نیست هیچکدوم از نوشته هام رو نصفه رها کنم حتی اگر روزی بخوام واتپد رو پاک کنم مطمئن میشم که هر داستان با کلمه‌ی (Complete) به جا بزارم و برم.
          بنابراین ممنون میشم اگر صبر کنید و کمی درک کنید ، به جای زدن حرف های نامناسب که آدم رو از نوشتن منصرف میکنه فقط کمی صبر و حوصله داشته باشید تا اپ بشه. به هر حال من فیک ها رو اپ میکنم ، چه در زمان مشخص چه نامشخص چون نوشتن تایم اختصاصی برای خودش داره و با این اوضاع زندگی ها تایم سر خاروندن هم پیدا نمیشه.
          ممنونم از تمام کسایی که همراهمون هستن و تازه اضافه شدن ، ممنون از نگاه های قدردان و قشنگتون که همیشه باعث دلگرمی بوده.
          دوستتون دارم و امیدوارم که حال دلتون رنگی باشه.

سلام به سبزک های قشنگم!
          حالتون چطوره؟
          بعد از این همه داستانی که پشت سر گذاشتیم و واقعا حقمون نبود ، امیدوارم که همه به شرایط عادی زندگی خودشون برگشته باشن و حالشون خوب باشه.
          میدونم که زندگی همه دچار اختلال شده بود و واقعا خداحافظی از زندگی و خونه مورد علاقه‌ات خیلی سخته  اما از پسش بر اومدیم و حالا باز هم اینجاییم…شروع کردیم که زندگی و آرامش هرچند کوچک قبل از جنگ رو باز هم برگردونیم.
          ممنونم که قوی موندین ، ممنونم که دارین ادامه میدین…دوستتون دارم و دلم خیلی براتون تنگ شده بود.
          آروم آروم به فعالیت سابق برمیگردیم و در کنار هم روزهای خوبی رو میگذرونیم.
          پسرای قشنگمون هم برگشتن و حالا روزای سخت رو میتونیم با امید بیشتری بگذرونیم.
          مراقب خودتون باشید و به وانشات جدیدمون عشق بدید ، بازم میگم دوستتون دارم.

سلام به سبزک های قشنگم امیدوارم حالتون خوب باشه.
          متاسفانه با مرگ یکی از نزدیکانم حسابی شوکه شدم و حالم خوب نبود ، از طرفی تا به خودم اومدم امتحان های دانشگاه در حال شروع شدنه و نمراتش برام خیلی مهمه.
          ازتون معذرت میخوام اما مجبورم که مدتی نباشم ، با توجه به اینکه ذهنم حسابی مشغوله و دستم به نوشتن نمیره.
          باز هم ازتون عذر میخوام ، سعی میکنم توی این مدت اگر حس نوشتن داشتم حتما انجامش بدم و براتون اپ کنم و به زودی بعد از منسجم شدن شرایط با خیالی آسوده برمیگردم و در عوض عذر خواهی کلی وانشات هدیه میدم.
          ممنون میشم شرایط رو درک کنید و صبر داشته باشید که برگردم ، باز هم ممنونم از همه‌ی ریدرهای قشنگی که همیشه همراهن و صبر میکنن.
          فدای مهربونی هاتون بشم ، مراقب خودتون باشید و موفق باشین~

سلام قشنگ های من!
          میخواستم نظرتون رو راجب یه موضوعی بدونم.
          در حال حاضر سه تا فیک نصفه مونده(یکیش مینی فیک)و من واقعا نمیرسم همه رو با هم بنویسم و اپ کنم چون واقعا وقت ندارم.
          برای نوشتن هم از تایم های استراحتم میزنم ، پس اگر موافقید یکی از فیک ها رو انتخاب کنید که من نوشتنش رو ادامه بدم و تمومش کنم.
          بعد از تموم شدنش برم سراغ فیک بعدی…
          لطفا سرسری از کنارش رد نشید و جواب بدین ، ممنونم ازتون.

سلام به سبزک های قشنگم~
          عید نوروز رو به همه‌ی ریدرهای قشنگم تبریک میگم و امیدوارم سال سبزی داشته باشید
          من یه تشکر بدهکارم به تمام کسایی که در نیمه‌ی سال ۱۴۰۳ با من همراه بودن و با نظراتشون باعث لبخند روی لب های من شدن.
          الهی که همین لبخند های قشنگی که مهمون لب های بقیه میکنید ، مهمون خونه هاتون بشه و کنج طاقچه‌ی قلبتون رو گرم کنه.
          الهی که سالی پر از گرما و صمیمیت در کنار خانواده‌هاتون داشته باشین.
          الهی که صدای قشنگ خنده هاتون تک به تک ، خونه به خونه بچرخه و دل همرو شاد کنه.
          دعا میکنم که امسال سال پر از آرزوهای محقق شده باشه و دعا میکنم که خدا صدای تک تک‌مون رو بشنوه و حاجت دل های پاکمون رو بده.
          ممنونم ازتون به خاطر مهربونی ها و قشنگی هایی که به من نشون دادید.
          دوستتون دارم و امیدوارم دل هاتون به روشنی و طراوت رنگ سبز باشه.