SunShiine_88

سلام عزیزم برای اولین بار فیکشن نوشتم ممنون میشم حمایت کنی  https://www.wattpad.com/story/373402240?utm_source=android&utm_medium=com.openai.chatgpt&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=e_r_tzibd

متاسف بود اما مقصر این نادیده گرفتن هیچ‌کس به جز خود هیونگ نبود.
          اگر.. اگر با لباس‌های مرتب‌تری اومده بود دنبالش، مجبور نمی‌شد نادیده‌اش بگیره. پس تقصیر خودش بود. 
          «اگر به جای هیونگ، اوپا اومده بود، این اتفاق نمی‌افتاد..»
          
          پارت پنج کینتسوگی این‌جاست :)
           
          https://www.wattpad.com/1565431085?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_published&wp_page=create_on_publish&wp_uname=SunShiine_88
          
          هفته خوبی براتون آرزومندیم

" باید می‌رفت... نمی‌خواست سر بار سهون باشه... زخم‌های تن سهون رو دیده بود و می‌خواست درمان باشه نه یک زخم جدید... می‌خواست برای سهون مرهم باشه اما امشب فهمیده بود تبدیل شده به یک نگرانی جدید روی نگرانی‌های قبلی سهون. "
          چهارمین پارت از Kintsugi خدمت شما:
          
          https://www.wattpad.com/story/397317463?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=SunShiine_88

 و بالاخره آخرین پارت Eiva اینجاست :)
          
          https://www.wattpad.com/1450391219?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_published&wp_page=create_on_publish&wp_uname=SunShiine_88