کاش انقد ضعیف نبودم
کاش میتونستم یه لحظه، فقط یه لحظه، این بار سنگین رو زمین بذارم.
ولی انگار هر چقدر تلاش میکنم، فقط بیشتر فرو میرم.
یه سکوت عمیق توی سرمه، یه صدایی که هی میگه: "دیگه نمیتونی، دیگه فایدهای نداره."
هیچکس نمیفهمه، هیچکس حتی فکرشم نمیکنه که چرا انقدر خستهام.
دارم تو خودم محو میشم، انگار یه تیکه از وجودم رو گم کردم، و حالا چیزی جز این خالی بودن برام نمونده.
شاید این ضعف من نیست، شاید فقط یه نشونه است که هیچوقت به اندازه کافی خوب نبودم.
@Supernatural313 عزیزمن❤️
شرمنده عزیزم گمت کرده بودم بین فالورام و فالویینگام
از بس که زیاد بودن
رفته بودی اون ته*خندیدن
رفتم کلی گشتم تا پیدات کردم
عزیزمنی❤️
*بغل کردن متقابل
مثل استکان چای روضه
دوست دارم فقط مال شما بشم
مثل این کتیبه ها سیاهیها
وقف هر هفته هیئتها بشم
آرزومه، جوونا عیب که نیست!
دوست دارم فرش تو کربلا بشم...
بهترین روزا رو با تو سر کنم
عشق نزدیک تو واقعی تره
زیر پای زائرا کهنه بشم
فرش هر چی کهنه قیمتی تره...
این همه صدات زدم :‹باباجان›
یه دفعه صدام بزن :‹جان بابا؟!›
بگو :‹کیف حالک از من چی میخوای؟!›
بگم :‹آغوشتو الآن بابا...›
من به آغوش تو محتاجم حسین
تو هنوز هوامو داری مگه نه؟!
مگه دست منه روضهات اومدم!
تو منو اینجا میاری مگه نه؟!
وقتی سنگ قبرمو میذارن:).
چشم به راهم که نمیذاری مگه نه؟!
رحمت واسعهای میدونم
منو دل بریدن از تو ابدآ
هم امام حسین نوکر خوبا
بیشترم امام حسین ما بدا
این همه صدات زدم :‹باباجان›
یه دفعه صدام بزن :‹جان بابا؟!›
بگو :‹کیف حالک از من چی میخوای؟!›
بگم :‹آغوشتو الآن بابا...›
آبرو بردم...
همه دنیا خوشن انگار، من یکی غریبم این وسط...
حرف بچه نداره قیمت...جز برای مادرش فقط...!
ننه امالبنین
به چادرت گرفتآرم...
دارم از غصه میمیرمو به رو خودم نمیآرم
تو هوامو داشته باش که من توی آشفته بازآرم
خیلی بیچارهام
ننه امالبنین
یه درده توی این سینه
دنیا خوش ندآره که خوشی های ما ها رو ببینه
شمر این دلم رو سینهام داره میشینه...ننه درد من اینه!
آبرو بردم
تو که عباسِت زمین خورده ببین، من زمین خوردم...
آخه دیگه چطوری بگم ننه: من کم آوردم...من کم آوردم...›
آبرو بردم
تو که عباسِت زمین خورده ببین، من زمین خوردم...
آخه دیگه چطوری بگم ننه: من کم آوردم...من کم آوردم...›
این همه صدات زدم ‹مادر›
یه دفعه ‹دخترم› صدام کن خب
کشتم امشب خودمو دیگه...لااقل یه بار نگاهم کن!.
ننه امالبنین
دلم از زندگی سیره...!
دنیا حال و روز من رو داره به مسخره میگیره
نندازی آبرومو به دست مردم آبروم میره...آبروم میره...
ننه امالبنین
جلوی همه شرمندهام
کل زندگیم غمه جونِخودم مجبوری میخندم
من با دستای خودم گور خودم رو چه عمیق کندم...خیلی شرمندم!.
آبرو بردم
تو که عباسِت زمین خورده ببین، من زمین خوردم...
آخه دیگه چطوری بگم ننه: من کم آوردم...من کم آوردم...›
آبرو بردم
تو که عباسِت زمین خورده ببین، من زمین خوردم...
آخه دیگه چطوری بگم ننه: من کم آوردم...من کم آوردم...›
سلام
میخواستم بهت بگم من داستان جوکر- دبلیو خوندم
و واقعا خوشحالم که میخوای ادامش بدی چون واقعا نویسندگی و داستانت دوست دارم
از تغییراتی که دادی خوشم اومد چون بنظرم با جزئیات ترش کرده
راستش امید وار بودم ساموئل و نرگل نمیرن ولی خب مثل اینکه اینجوری بهتر دونستی و بهش احترام میزارم
ولی اگر ی سوپرازی راجب این دوتا داخل فصل دوم نشون بدی ممنون میشم
میدونی ممکنه خیلیا بخاطر هر دلیلی نخوان داستانت بخونن ولی ازت میخوام اگر واقعا نوشتن داستان و اشتراک گذاشتنش اینجا خوشحالت میکنه ادامه بدی
چون من از خوندن این داستان لذت بردم و دوست دارم ادامش رو بخونم ☺️
@mansoo1385 سلام مهربونم
ممنونم از تو و چشمای قشنگت که این داستان رو خوندی♥️نظر لطفته و خوشحالم کردی بابت اینکه نظرت رو بهم گفتی مهربون...
درست میگی و راستش، بین خودمون بمونه که در همین مورد که گفتی داخل فصل دو یه سورپرایز دارم که امیدوارم خوشحالت کنه☺️ممنونم که میخونی و کنارمی
چشم...عزیزم
خوشحال میشم برای تموم شدن فیک: من خوبـشکستمـم» پیشم باشی که بعدش جوکر رو ادامه بدیم❤️