Susana Baxter

من تو از کامنتای یه جا پیدا کردم:خاک تو سرinfpمیکنن بکهیون که حتی از کسیم متنفریم باید عادلانه حرف بزنیم درموردش

خوشگلا، کسی هست که منتظر غرامت باشه؟
          می‌خوام به کسایی که شاید منتظر ادامه‌ی غرامت هستن، یه چیزایی بگم. غرامت به شدت فلاپ بود، واسه همین من انگیزه‌ام برای نوشتنش رو از دست داده بودم و فکر کنم حدود یه سال و نیم نمی‌تونستم بنویسمش اصلا، درحالی‌که داستان‌های دیگه‌ای می‌نوشتم و مشکلی با خود نوشتن نداشتم. فقط سر غرامت رایتربلاک شده بودم.
          بعضیاتون واقعا لطف داشتید به من و داستان و کامنت‌های قشنگتون توی ذهنم هست، اما به‌طور کلی اوضاع زیاد رضایت‌بخش نبود.
          به‌هرحال، الان دارم دوباره می‌نویسمش و سعی دارم داستان رو تموم کنم. می‌دونید که آخراشه و دیگه چیزی تا پایان داستان نمونده. تا وقتی کلش رو ننویسم، ادامه‌ی آپش رو از سر نمی‌گیرم. چون دلم نمی‌خواد یه وقت وسطش دوباره رایتربلاک بشم و باز شماها رو منتظر بذارم. پس یه کم دیگه صبر کنید تا بتونید بقیه‌ی داستان رو هم داشته باشید.
          ممنونم از این‌که تا این‌جا با من و داستان همراه بودید و این پیام طولانی رو هم خوندید

سلام دوستای عزیزم.
          از جمعه می‌خوام یه داستان جدید آپ کنم. چیز خاصی نیست، یه چندشاتی هونهانه و کوتاهه.
          گفتم خبر بدم. وقتی آپش کردم، اگه خوشتون اومد نظر بدید و به دوست‌هاتون معرفی کنید.
          چیزای زیادی برای نوشتن دارم. این‌که منتشرشون کنم یا نه، بستگی به شما داره.