Tara

قرار نیس برگردی و ادامه بدی hold my hand رو؟ داستان خیلی قشنگیه

خانم لوبیا؟ 
          

Hold my hand قرار نیست آپ شه دیگه؟

۴ تا پارت دیگه از Hold My Hand رو ادیت کردم
          یه فن فیک داشتم خودم مینوشتم که پابلیش نکردم البته
          قسمت Description اونو خوندم و... دلم برای نوشتن تنگ شد
          نمیدونم کِی دوباره دستم به نوشتن میره، فکر کنم تا یه مدت فقط ترجمه کنم...

خب تا اینجا ۴ قسمت رو ادیت زدم (از Hold My Hand)
          و جالبه بدونید همین امروز امتحان ترجمه متون دارم *خنده*
          خلاصه که... بازم ادیت میکنم و بعد ترجمه میکنم و... حواسم هست دیگه...
          آل د لاو ♡♡

به عنوان دانشجوی مترجمی قراره دوباره برگردم و رایگان فن فیک براتون ترجمه کنم
          البته قبلش قبلی‌ها رو باید ادیت بزنم درست کنم
          خلاصه که بله... قراره برگردم... :]

خیلی آدم مزخرفی میشدم اگه بدون خداحافظی کردن باهاتون میرفتم...
          ولی یه بارم که شده میخوام به فکر سلامتیم باشم... سلامت روانیم... و قدم اولش دور شدن از جاییه که خاطراتی رو یادم میندازه که یاد آوری شدنشون بهم فقط بهم آسیب‌ میزنه...
          من دارم از واتپد میرم اینبار برای یه مدت خیلی خیلی طولانی‌تر... اینبار سلامتیم چیزیه که برام اولویت داره نسبت به بوک‌هایی که اینجا نصفه گذاشتم...
          شاید گه گداری بیام یکی دوتاشونو آپ کنم... نمیدونم... فقط متاسفم برای بدقولی‌هایی که بهتون کردم...
          امیدوارم خوب باشید همیشه...
          Love You All ♡

وقتی سایت‌های کشور ریده:
          وقتی یه مشت بی مسئولیت شدن مسئول دانشگاه:
          و در آخر مامانت تو رو به خاطر تاخیر توی ثبت نامت مقصر میدونه:

آقا من یه غلطی کردم واتپدمو آپدیت کردم، الان داره باهام بازی در میاره -.-
          اگه تا آخر شب تونستم یه ورژن قدیمیشو پیدا کنم براتون آپ میکنم، اگه نه من خیلییی شرمنده‌م، فردا شب آپ میکنم -.-♡

حس میکنم اگه بگم کِی آپ میکنم، نا خود آگاهم اونو وظیفه‌م میدونه و مجبور میشم که آپ کنم
          پس الان به بعد یه روز قبل از آپ میگم فردا آپ داریم
          فردا شب آپ داریم ^~^