onseaa

های لاو
          من دارم یه فیک از تهکوک مینویسم و تازه شروع کردم
          میشه یک نگاهی بهش بندازی ووت بدی حمایت کنی
          شاید خوشت بیاد:))
          
          https://www.wattpad.com/story/315357913?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=callgwr&wp_originator=rQPd7v1quVWoiim9ZpuEJND6G8ZrOndzy5uHj3XAc22al4MzkIkrUZErcHJgdOdbeUInU36GV2jrq%2FvmuG8qNycjjiKXo%2FsOvJYZbK%2FmhfTY%2FFWR7y5Le9%2FJOGEUjOC6
          
          

purrpleworld

خلاصه :
          جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!!
          از نظر خودش خدای بدشانسیه . طی اتفاقاتی خانوادش اونو طرد میکنن .
          اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه"بشه!!!
          ولی یک‌ چیزی بگم یادتون بمونه :
          ‏"گاهی‌ وقتا بدشانسی‌ هامونم از سَر خوش‌ شانسی‌ هست"؛
          این رو بعدا متوجه‌اش می‌شیم.https://www.wattpad.com/story/302954238?utm_source=android&utm_medium=whatsapp&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=vkookiot7&wp_originator=d1ERCw4W6hOEGcaR3iE%2FHl3tyeRGFFxgRquA0JGstzqWKNhrWHWflD5F2lIR5W66WUvGZp8wMZSLVfnDs90ukZ4rJCVGkB6uJQpNkZvY6192%2Bq%2ByFlvsdm%2B3igtbdR8s
           سلام لاو
          ما تازه شروع به نوشتن این بوک کردیم و از حمایتت بینهایت ممنونیم!
          سناریو خیلی جذابی داره و روش خیلی کار شده.
          مطمئنم که از خوندنش پشیمون نمیشی!
          یه سر بهش بزن امیدوارم لذت ببری

Lucifer_A_y

elicasso

کیوتی حالت بهتره؟^^
          فقط نگرانت شدم.

elicasso

@ThatGuyBloesem 
            خوشحالم^^‌
            همیشه خوب باش کیوتی♥️
Reply

ThatGuyBloesem

@elicasso
            اره خداروشکر خیلی بهترم:)♡♡
            مرسی:'>♥♥
Reply

Terry19_

هایییی^^ 
          این یه بوک برای توییت های ویکوکه") 
          توییت هایی طنز :] ، منحرفانه :} و کیوت^^ 
          بهش یه سر بزن..یه سر زدن اشکالی نداره لاو")
          درضمن اگه مایل بودی پیجم و ببین و اگه خوشت اومد فالوم کن..
          https://www.wattpad.com/story/267941121?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=kimia1631388&wp_originator=Pc049e55mafq2me7J68RPRdtr%2F3m5o5dSRjKOZE8QrsasZy3ADihuJHsbgEuJCZvVEmRzZ91Kj0hNbSBM6%2F%2FomtGPK%2BrUNVumKTDsD%2BjevDnwkIKvluLUzwnw%2BtUF1Tb

Terry19_

رودخانه سفید . 
          《...در همین موقع قایق به هوا بلند شد . احساس کردم از صندلی کنده شده ام و به سمت دیگر قایق سر می خورم. در همین موقع جونگ کوک را دیدم که به رودخانه پرت شد و من هم پشت سرش توی آب افتادم . با صدای زیادی به سطح آب برخورد کردم و زیر آب فرو رفتم...》
           داستان راجب پسری به اسم کیم تهیونگه که پدر و مادرش در نوزادیش طلاق گرفتن و پدرش دوباره ازدواج کرده . و تهیونگ و پدر و برادر ناتی اش جونگ کوک روزی برای قایق رانی به رودخانه سفید می روند که در این سفر با ماجراهای هیجان انگیزی مواجه می شوند. ما جراهایی که تهیونگ رو به بازنگری در زندگی گذشته اش وا می دارد و از او انسان تازه ای می سازد . 
          https://www.wattpad.com/story/266774635?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=kimia1631388&wp_originator=oijxN6s3o65gUlPl%2BmKZyLv7eNTLNGD2Do%2FWuADpjR2cgh%2Fxk8rTrP53ZsL%2BblgpI1d4WGdQj3uKCyoEdp8MeAyvBNBlUy3VIqCH8NLx2JUGYfHu3U%2F6xSNaoRBeYS9q