V_kookiFic

          	امگا که قراردادی با الفایی که همیشه پنهانی عاشقش بود ازدواج کرده بود  بعد از دوسال  با برملا شدن راز هایی  ، احساساتی دیگر برایش نماند و آن را در راه تقاص پس گرفتن خاموش کرد و در فکرش  گویی کلمه ای بزرگتر بنام انتقام بود .
          	  
          	از آلفایی که پدر پسرش بود و روزی فقط بدنبال   علاقه ای که میدانست تلاشی پوچ بیش نیست  میگشت
          	
          	(…دنیا همیشه روی خوش را به تو نشان نمیدهد ،تورا با حقیقت هایی که برطبق کلیشه ای  تکراری تلخ    هست روبرو میکند.
          	_______________________
          	
          	زیر گوشش با صدای آروم و یخیش زمزمه کرد، طوری که نفساش به گردنش میخورد
          	
          	_از خودنمایی خوشت میاد؟ 
          	
          	تا میخواست برگرده سمتش و جوابش رو بده محکمتر گرفتش و اجازه حرکت رو ازش گرفت و زیر گوشش باز زمزمه کرد
          	
          	_شیشش
          	 
          	_امشب از کنار من جم نمیخوری امگا
          	
          	با حرص دندوناشو روی هم کشید 
          	
          	writer:Meral 
          	Cuple:Vkook 
          	Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫
          	A-mperg
          	
          	روز اپ:نا مشخص
          	
          	https://www.wattpad.com/story/392047866?utm_source=ios&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=MarjanImesahg

luluminatiIi

باحال بنظر میاد
Reply

luluminatiIi

@V_kookiFic  از ایده‌ش خوشم اومد 
Reply

V_kookiFic

          امگا که قراردادی با الفایی که همیشه پنهانی عاشقش بود ازدواج کرده بود  بعد از دوسال  با برملا شدن راز هایی  ، احساساتی دیگر برایش نماند و آن را در راه تقاص پس گرفتن خاموش کرد و در فکرش  گویی کلمه ای بزرگتر بنام انتقام بود .
            
          از آلفایی که پدر پسرش بود و روزی فقط بدنبال   علاقه ای که میدانست تلاشی پوچ بیش نیست  میگشت
          
          (…دنیا همیشه روی خوش را به تو نشان نمیدهد ،تورا با حقیقت هایی که برطبق کلیشه ای  تکراری تلخ    هست روبرو میکند.
          _______________________
          
          زیر گوشش با صدای آروم و یخیش زمزمه کرد، طوری که نفساش به گردنش میخورد
          
          _از خودنمایی خوشت میاد؟ 
          
          تا میخواست برگرده سمتش و جوابش رو بده محکمتر گرفتش و اجازه حرکت رو ازش گرفت و زیر گوشش باز زمزمه کرد
          
          _شیشش
           
          _امشب از کنار من جم نمیخوری امگا
          
          با حرص دندوناشو روی هم کشید 
          
          writer:Meral 
          Cuple:Vkook 
          Genre:Dark-romance,Omegaverse,fantasy,smut,Angst٫
          A-mperg
          
          روز اپ:نا مشخص
          
          https://www.wattpad.com/story/392047866?utm_source=ios&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=MarjanImesahg

luluminatiIi

باحال بنظر میاد
Reply

luluminatiIi

@V_kookiFic  از ایده‌ش خوشم اومد 
Reply

V_kookiFic

ویکوکی‌های عزیز یه فیک جدید به کالکشنمون اضافه شده حتما دنبالش کنید و حمایتتون رو نشون بدید
          
          https://www.wattpad.com/story/393292564?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=V_kookiFic

adlaykim

 دیسگایز کی تکمیل میشه؟ چرا دیگه آپ نمیشه

mikajiminn

@adlaykim  میشه برای منم بفرستیش ؟
Reply

Kar196men0056

@adlaykim  منظورت چیه؟ :((( تازه شروع کردم به خوندنش... 
Reply