Seti656700

کیم تهیونگ و جىٔون‌ جونگکوک تو سن کودکی متهم به قتل عمد میشن و بخاطر اینکه به سن قانونی نرسیدن وارد موسس اصلاح و تربیت که فرقی با زندان یا تیمارستان نداره میشن و چی میشه اونجا همدیگر  ملاقات کنن ؟
          
          -------------------------
          
          تکیه داد به دیوار سرد اتاقش
          زانوهاش و بغل کرد
           یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
          آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود 
          روش دوتا پتو بود ولی میلرزید
           از سرمای قلب یخ زدش . . .
          از شدت قلب درد چشماشو بسته بود
           که هیچ چیزی حس نکنه
           مدام زمزمه میکرد!
          چیزی نیس! اینم میگذره!
          عادت میکنی عادت میکنی!
          عادت میکنی!!!
          
          
          I think you'd like this story: "Boy A"Vkook"" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370335533?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :)

Mamacitascandy

          سلام(*´・ω・)
          ببخشید بابتِ پیام گذاشتن توی مسیج‌بوردت، اگر این پیام اذیتت می‌کنه پاکش کن، فقط می‌خواستم بگم اگر دوست داشتی، خوشحال می‌شم با داستانِ تهیونگِ پرستار، جونگکوکِ مرموزش و پستی و بلندی‌هایی که می‌گذرونن همراه بشی و با حمایت‌هات دلگرممون کنی زیبارو♡
          
          https://www.wattpad.com/story/365246353?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites
          
          
          

HUNIXU

از بقالی ننه بزرگت چی میخری برام؟

HUNIXU

*در حال جمع کردن وسایل
            
            اومدمم ، مگه اونجا چی داره که ممکنه نسخ بشم؟
Reply

Vk0K_K0K

@HUNIXU وسایلتو جمع کن حله بیا فقط جریانش اینکه پاتو بزاری اونجا هر روز نسخی 
Reply

HUNIXU

عالی، منم دعوت میکنی اونجا؟
Reply

NinaaJeun

هلو زیبا ببخشید بدون اجازه تو مسیج بردت پیام گذاشتم خوشحال میشم سر بزنی (برای رفیقمه)
          تنکسسس
          |اختلالی منجر به شکوفایی|
          جئون جونگ کوک توی هیجده سالگی دچار اختلال مانیک دپرسیو نوع مانیک میشه و خوش گذرونی های افراطیش‌زندگیش‌رو خراب میکنه و  این تلنگر باعث میشه به نوع دوم بیماری یعنی افسردگی رو بیاره اما همچی وقتی کیم تهیونگ پسری که به خاطر طرد شدنش از خانواده مجبور به کار میشه عوض میشه . با اخراج شدن ته  اون دنبال کاره جدیدی میگرده و اولین بار با جئون جونگ کوک مواجه میفهمه جفتشه.
          تهیونگ حتی با بی توجهی های کوک هم  از تنها سرپناهش‌ دل نمیکنه.
          ولی جونگ کوک موقعیت مراقبت از خودش رو نداشت چه برسه به فرده دیگه.
          شاید اختلال جونگ کوک سرنوشت اون دو رو به بازی میگرفت میکرد! اما نویسنده اش خوده تهیونگ و جونگ کوک بودن.
          
          
          
          
          
          https://www.wattpad.com/story/376018994?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=bluejflower

Aurorify

سلام زیبا. ببخشید بدون اجازه تو بردت مینویسم. خوشحال میشم اگه یه سر به بوک‌هام بزنی و بتونم نظر ارزشمندت‌ رو راجبشون‌ بدونم.❤