Supernatural313

شیائوژان وجود نداشت.
          
          می‌توانستید تک‌تک واحدهای ساختمانی‌ای را که شیائوژان زمانی در آن‌ها زندگی می‌کرد در بزنید؛
          از همسایه‌ها درباره‌اش بپرسید،
          اما هیچ‌کس نمی‌فهمید دقیقاً درباره‌ی چه کسی حرف می‌زنید.
          
          نمی‌توانستید با هیچ‌کدام از دوستانش تماس بگیرید؛
          چون دوستی نداشت.
          پیدا کردن خانواده‌اش هم تلاشی بیهوده بود؛
          چون خانواده‌ای نداشت.
          
          در واقع، تنها کسی که از وجود شیائوژان خبر داشت…
          خوب—
          خودِ شیائوژان بود.
          
          و اگر راستش را بخواهید،
          بعضی روزها حتی خودش هم به این موضوع اطمینان نداشت.
          
          هیچ‌کس در این سیاره، شیائوژان را نمی‌دید.
          او نامرئی بود.
          سایه‌ای خاموش که بی‌صدا میان آدم‌های عادی حرکت می‌کرد—
          آدم‌هایی که دوست داشتند،
          عشق را تجربه می‌کردند،
          خانواده داشتند.
          
          فکر نکنید هرگز تلاش نکرده بود با کسی ارتباط برقرار کند.
          شیائوژان تلاش کرده بود.
          مشکل این‌جا بود که در این کار… افتضاح بود.
          
          تمام تلاش‌هایش
          به صداها و آواهای ضعیفی ختم می‌شد
          که تقریباً همیشه در گلویش گیر می‌کردند
          و هرگز راهی به بیرون پیدا نمی‌کردند.
          
          اما حتی اگر می‌توانست حرف بزند—
          واقعاً قرار بود چه بگوید؟
           #S_M_H 
          https://www.wattpad.com/story/405304865

Supernatural313

وضعیت: درحال نوشتن...️
          
          گفتمش شیرین ترین آواز چیست؟
          چشم غمگینش به رویم خیره ماند
          قطره قطره اشکش از مژگان چکید
          لرزه افتادش به گیسوی بلند
          زیر لب غمناک خواند: ناله زنجیرها بر دست من»
          
          و بالاخره بعد از مدت ها، پارت بعدی آپلود شد؛
          زودی بیا اینجا تا نذاریم فیک دوباره متوقف بشه♥️
          https://www.wattpad.com/story/329186737

White057

@Supernatural313 وای من اینو خیلی وقت پیش خونده بودم خیلی قشنگ بود✨️
Responder

Supernatural313

«یک گلوله، یک قلب، یک ورق جوکر…»
          رئیس بانک مرکزی، بامداد امروز با شلیک مستقیم به قلبش کشته شد.
          تنها نشانه: ورق جوکر با حرف بزرگ W که با پونز، بی‌رحمانه به پیشانی‌اش چسبانده شده بود.
          
          شهر در شوک فرو رفت.
          مردم، خشمگین و سردرگم، در خیابان‌های منتهی به بانک مرکزی راهپیمایی کردند.
          اما سؤال سنگین‌تری از صدای گلوله بر سر زبان‌ها افتاد:
          «آیا او واقعاً بی‌گناه بود؟»
          
          افشاگری‌ها آغاز شد.
          پرونده‌ای پنهان از تجاوز رئیس فقید به پنج امگای جوان...
          و باز، همان ورق لعنتی، همان W مرموز، بر صحنه‌ی جنایت.
          
          هر ورق، آغشته به خون، حقیقتی سیاه را فریاد می‌زد.
          
          در پی آن، اسکن دیجیتالی ورق بعدی پرده برداشت از رسوایی تازه:
          افسری فاسد که با گرفتن رشوه، گناهکاران را آزاد و بی‌گناهان را به چوبه‌ی دار سپرد.
          
          قتل معاون بیمه مرکزی...
          قتل تاجر بزرگ ویسکی...
          و لیست، هنوز کامل نشده...
          
          سه سال سکوت، سه سال سایه.
          و حالا، بالاخره پرده کنار رفته:
          قاتل سریالی، معروف به جوکر ـ دبلیو، کیست؟
          افشاگر عدالت یا مجازات‌گری در نقاب کابوس؟
          
          ما فقط می‌دانیم که هر بار که حقیقتی دفن می‌شود، ورقی دیگر از جوکر در باد پدیدار می‌شود...
          
          ———
          
          و حالا با گذشت بیش از یک سال، فصل دوم جوکر-دبلیو آغاز شد؛
          همسفر قدیمی، خوشحال میشم که فصل دوم هم با من هم‌سفر بشی♥️
          
          
          https://www.wattpad.com/story/291472008

White057

@Supernatural313 وای قلبممممم بالاخره فصل دووووووو
Responder

Supernatural313

I will never forget you 
          من هیچ وقت فراموشت نمی کنم❄️
          
          «وقتی آتش و یخ عاشق می‌شوند...»
          در جهانی پاره‌پاره از دود، درد و دشمنی‌های کهن، دو شاهزاده در لباس جنگ به مصاف یکدیگر می‌روند... بی‌آنکه بدانند سرنوشت، طرحی دیگر در سر دارد.
          شمشیرها می‌درخشند، زخم‌ها می‌سوزند، اما در میان شعله‌ها، دستی دراز می‌شود و عشقی ممنوعه، از دل نفرت زاده می‌شود.
          از درون جنگ و خون، صلحی ممکن است پدید آید... اما بهایش چیست؟
          این داستان عاشقانه‌ای‌ست در دل ویرانی، قصه‌ی قلب‌هایی که میان آتش و یخ، تاریکی و نور، باید انتخاب کنند...
          و شاید... عاشق شوند.
          
          
          : "A Legend of Ice and Fire  #افسانه_ی_یخ_و_آتش
          
           by Supernatural313 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/249415580?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger.web&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Supernatural313

crazyofvmin

سلام قشنگم
          ممنون بابت ووتات:))

White057

@crazyofvmin قربونت برم عزیزم  این چه حرفیه
Responder

crazyofvmin

سلام عزیزم
          ببخش بی اجازه پیویت اومدم
          خوشحال میشم به داستانم سر بزنی
          
          https://www.wattpad.com/story/368780307?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=crazyofvmin

White057

@crazyofvmin سلام سلام وای چی میگی من خیلی خوشحالم میشم حتما میبینمش بوس بهت
Responder

Senior_yuheng

سلام زیبا.من بوکم رو تازه شروع کردم از سپ و وانگشیان.میشه بهش سر بزنی نظرتو بگی؟برام باارزشه.
          https://www.wattpad.com/story/351755071?utm_medium=link&utm_source=android&utm_content=share_writing

White057

@blue_amygdala واو خفن به نظر میاد دستت مرسی حتما☁️✨️
Responder

SHIA_Eunoia

سلام سوییت هارت⭐️
          خوشحال میشم وقت بذاری و به ما و بوک جدیدمون یک شانس برای دوست داشته شدن بدی✨
          https://www.wattpad.com/story/356802527?utm_source=android&utm_medium=org.thunderdog.challegram&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=SHIA_Eunoia

White057

@SHIA_Eunoia هی لاولی حتما مرسی برای گفتنت☁️
Responder

saye_rain

https://www.wattpad.com/story/359683134?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=saye_purple&wp_originator=csqhv7iGzMGcu4Jau5CopveHSiPvRH8FCFGU9dnzmMsgjSKfJNflwnUUlMSw%2BF5RaMFrxxA7Mf2jAOx6GIDL2nh5vDLVx3eMRzNeCqvWJldVMAdjTmRwo46X1ENNiBfZ
          سلام قشنگم^^
          این اولین کار من از ییجان❤️
          افتخار میدی اگه بخونیش و نظرتو بهم بگی تا بتونم اشکالات  و عیب هارو رفع کنم زیبا❣️

White057

@cutebunny_xz وای چه خفن البته سلاممم حتما میخونم بوس بهتت☁️
Responder

jimsuminimin

White057

@jimsuminimin حتما باعث افتخاره
Responder