بعد از مدتها My Aphrodite هم تمام شد.
فکر نمیکنم کسی از مخاطبینش به یادش باشه. اما،
درست نبود نصفه و نیمه ولش کنم.
درست به خاطر نمیارم اما یادمه نوشتنش حس خوبی داشت. بر خلاف چیزیه که هستم، نوشتن متفاوتها قشنگه.
به هر حال؛
خیلی چیزها تغییر کرده. ولی همچنان،
مواظب خودتون باشید. اگر حرفی یا چیزی بود؛ همین اطرافم.
همینجوری دلم تنگ شده و درحالی که این ساعت از نصفه شب هیچ حرفی برای زدن به مغزِ گوزیده م نمیاد، مثل اوسکولا فقط اومدم اینجا که بگم دلم تنگ شده ولی این ساعت از نصفه شب هیچ حرفی برای زدن به مغزِ گوزیده م نمیاد-