نگاهش رو سریع گرفت و به سمت اتاق خوابش راه افتاد که حس کرد پسرک دنبالش راه افتاد، ایستاد که باعث شد اون هم به پشتش برخورد کنه و کلافه گفت: باز چیه؟ ولم کن برم بخوابم...
کیونگسو با دو رفت و جلوش ایستاد: کیونگسو کجا بخوابه؟!
_خب معلومه سرجات...!
کیونگسو سرش رو کج کرد و متفکر گفت: ولی کیونگسو اونجا جا نمیشه...
وانشات جدید؟
سلام عزیزای من
بطرز غم انگیزی باید اعلام کنم فعلا خبری از قسمت جدید نیست
وضعیت کمرم فعلا خوب نیست
دکتر بودم و گفت خیلی فشار روشه و بلایی نبوده که سرش نیاری
کمرم فعلا سالمه ولی باید مراقب باشم و همینطوریشم توی کار و راه داره دهنم سرویس میشه
ولی فعلا نقاشی و داستان نویسی رو باید یکم آرومتر پیش برم
ممکنه توی تعطیلات اگر ببینم وضعیتم خوبه براتون تایپ کنم ولی اگر آپ نشد ازم دلخور نشید جیگرا❤️
چون کامنتهای قسمت قبل خیلی خوب بود
و چون نفرات جدید بهمون اضافه شدن
امشب قسمت جدید رو شروع میکنم و تایپش میکنم
سعی میکنم تا فردا شب اپ بشه
مرسی که اینجایید ❤️