Esraadmin3

ک‍ــســوفـــ، یه کار عاشقانه و دلی
          امیدوارم بخونی و ازش لذت ببری⁦^_^⁩
          
          I think you'd like this story: "کُـــســ‌‌وفْـــــ                             (Straykids) (Minsung) (Changlix)" by _esra13 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/311444926?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=_esra13&wp_originator=Vi0DusrsspqWGf7noTNNNqo7eZBpk0tZYJq1AiF5iSKvnav%2FqSs0Ye9lRfhL8tkYq8E5A9R8DUxLnIyHQqFndBrlpq6fdoU2X7IzuYGpxhlTTv0aXVKkVcFaa%2BkJq3Cx

littleHosna

Dandelionava

های لاولی یه داستان متفاوت برات اوردم خوشحال میشم بخونیش و به دوستات معرفیش کنی لطفا "-" ♡♡♡ 
          
          تنکیوووو •~•♡♡♡ 
          
          
          https://www.wattpad.com/story/263011431?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Dandelionava&wp_originator=Wsdt%2BO97I2LUFM1ovVW3V36r5D3wmhQDATZX45nSNBem05eBJmIGrDHX%2BPLCsDaqVWfXdUxi7yTWrBnwJDgTsFwMCvHEuQsGASVJsVjuA1LT9QyIbQg9Y92%2F7O3yqJUq

Silver4064

هلو لاو♡
          
          برای اولین بار دارم یک فیک وانگشیان می‌نویسم با یه ایده جدید...
          
          ...پسری منزوی و ساکت در تمام مدت زندگیش خواب هایی عجیب از زندگیی می‌بینه که مال خودش نیست.
          خیلی وقت ها از خواب بیدار میشه و فقط یک اسم رو فریاد می‌زنه. 
          ″وی ینگ!″
          لان ژان هیچوقت آشفتگی و درد درون سینه اش رو درک نکرد. تا اینکه یک روز با کتاب ′استاد تعالیم شیطانی′ آشنا شد.
          اوایل اون فقط یه کتاب بود ولی با گذر زمان اون دید که خیلی از نوشته ها شبیه خواب های اون هستن!
          در عرض یک روز کتاب تمام کرد و تمام شب رو به این فکر کرد که چه چیزی درسته و چه چیزی غلط؟ چی واقعیت و چی خیال؟
          تا اینکه چشماش و باز کرد..
          لان هوآن، برادرش بالای سرش بود؛ اما او لباس هایی به تن داشت که برای عصر امروزه عجیب بودن. همچنین اون سر بند عجیب که روش نماد یه ابر روان داشت.
          صبر کن...!
          اون توی یه دنیای دیگه بود، اون توی دنیای کتابی که دیشب خونده، تناسخ پیدا کرده بود..!༻
          
          امیدوارم ازش خوشت بیاد، خوشحال میشم بهش یه سر بزنی⁦♡‿♡
          
          https://www.wattpad.com/story/255988197?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Silver4064&wp_originator=bp%2FK4bfNGx3VtIf4gmw5zPxoIj%2BVoZr0wROouBJ6aTQxakeg65%2FV9qe5CqYval3LB3a53SnkjNYWNlX6%2Bi2xNfX2h0vTO7cHl2wIicLyeCmlF%2FM%2BoC0%2B%2F8fFW7s0blzc

Silver4064

@_purplemela ⁦(◍•ᴗ•◍)❤⁩
Reply

_purplemela

@Silver4064  های ، حتماً ✨
Reply

Redexoll12

این فیک رو از دست نده لاو 
          مروارید سیاه. بکهیون معشوقه ی رییس بزرگترین باند خلافکار کره هستش یعنی سهون . اما عاشق چانیول میشه بدون اینکه بدونه چان پلیسه . اگر سهون سرد و مغرور بفهمه بک عاشق بزرگترین دشمنش شده چی میشه؟؟
          دوستان این فیک ۲۴ کا ریدر داشته و خیلی پر طرفدار هست . اما اکانت نویسنده پریده و از اول شروع کرده . سی و یک پارت آماده هم داره که به زودی قرار میگیره 
          https://www.wattpad.com/story/257811144?utm_source=android&