aliazimi

رمان بهم معرفی کنید که زیاد غمگین نباشه

StarGirliiii

سلام دوست عزیز 
          من نویسنده ی کتاب Eunoia (خوش فکر ) هستم 
          یه رمان اکشن_دراما هست .خوش حال می شم بهش سر بزنی . اپدیت ها منظم هستن :) 
          بهش یه فرصت بده و بگذار حداقل چند قسمت بخونی بعد نظرت رو بهم بگی:)
          خلاصه رمان :
          
          -تو حق نداری برای جفتمون تصمیم بگیری !هر روز میری یه گند جدید به بار میاری و من مجبورم گندت رو جمع کنم !بس نیس ؟ اینکه به اسم عدالت هر جفتمون رو آواره کردی ؟! هر روز فقط به امید زنده بودن می گذره !هر لحظه ای که غیب میشی دلم هزار راه میره که نکنه... یه وقت بر نگرده!؟  بسه !  واقعا بسه !
          
          اون داد می زد اما جوابی که شنید شاید اونی نبود که دوست داشت بشنوه : 
          
          -ژولیت ، ما دیگه راه برگشت نداریم ...فقط می تونیم تا آخرش بریم...
          
          -منظورت چیه ؟! نکنه جدا می خوای نقش خدا رو بازی کنی ؟!  تمومش کن من دلم یه زندگی اروم با تو می خواد
          
          -از اولم می دونستی که با من بودن آرامش رو ازت می گیره .ژولیت تو انتخابش کردی !
          
          ژولیت با دست های مشت شده و بغضی به گلو ،به کسی  که از اعماق وجود دوست داشت خیره شد   ... اشکش از چشمش سرازیر شد . انگار کسی گلویش رو فشار می داد . اکسیژن هوا کم شده بود انگار همه اهل زمین و آسمان دست به دست هم داده بودند تا او سکوت کند . بالاخره بعد از سکوتی طولانی گفت: 
          
          -فک کنم این پایان ماست 
          
          قدم هایش را تند کرد تا به بی نهایت بپیوندد شاید آن جا دیگر اشک های بی پایانش،  فریاد بی  صدایش ، قلب پر دردش و عشق نافرجامش بی معنا می شدند .
          
           گویی فقط نویسنده می دانست هر پایانی یک شروعست. 
          
          ‏SG
          
          https://my.w.tt/rZcHmbkkz9
          

Missbstyles2003

همه بدبختیام از ورشکستگی بابام شروع شد.
          از وقتی که مجبور شدم تو دال‌هوس کار کنم! 
          اما  بهترین بخش زندگیم وقتی بود که با هری استایلز اشنا شدم.
          
          https://my.w.tt/jDORX2XK34
          
          به داستانم سر بزن، پشیمون نمیشی عزیزم. 
          فالو کن یا حمایت کن اگه دوست داری؛]

love1diran

سلام دارلینگ امیدوارم خوب باشی =*
          خب از اونجایی که فن فیک جدید از زین کمه من یه داستان جدید با ایده ی تازه دارم مینویسم.بقیه ی پسرا هم هستن و نقشای خیلی مهمی دارن 
          اسم فنفیک Back to lifeعه لطفا این فرصت رو بهم بده ^^❤️
          
          https://my.w.tt/BCbUgXp1Y4
          *این دومین داستانمه برای آشنایی میتونی به اولین بوکم که تموم شده هم سر بزنی:]*