alic_emoon

سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه.
          	من این مدت بجز اوضاعی که هممون ازش باخبریم خودم هم دور نوشتن نرفته بودم و بعد ازین اتفاقات اصلا دوست نداشتم دیگه چیزی بنویسم..و الان یمدتی هست دارم تلاشم رو میکنم دوباره برم سراغش ببخشید منتظرتون گذاشتم♥

iiranagh

سلام، امیدوارم روز خوبی رو گذرونده باشی
          خیلی عذر میخوام بدون اجازه اینجا پیام میذارم
          این داستان جدید منه که به حمایت و نظر قشنگت احتیاج داره، ممنون میشم ببینیش و اگه پسندیدی و قابل دونستی عشقتو بهش نشون بدی
          ‏Support is mutual <3
          
          https://www.wattpad.com/story/355565392?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=iiranagh&wp_originator=YGp7AmoB5NjshQgMs43AQ3TNTGshm921c%2B2MY8%2Fc%2BSpMhKdvEps3WPtTjZVi8buSaYo453FH1n%2BmDoW2XgrMFc1EDobSmOoGxYUB0zimw8qIQbfqNhWnZM6mFtGBpJS%2F

alic_emoon

سلام دوستان امیدوارم حالتون خوب باشه.
          من این مدت بجز اوضاعی که هممون ازش باخبریم خودم هم دور نوشتن نرفته بودم و بعد ازین اتفاقات اصلا دوست نداشتم دیگه چیزی بنویسم..و الان یمدتی هست دارم تلاشم رو میکنم دوباره برم سراغش ببخشید منتظرتون گذاشتم♥

silver__pen

با اجازه ی ادمین♡
           خیلی وقتت رو نمیگیرم خوشحال میشم اگه به بوک های ومپایری و هیجانی از  ویکوک علاقه دارین به بوکم ی فرصت بدین  و با ووت و کامنت ازش حمایت کنین⛓
          
          _اوه قرمز! تو فقط قرمز منی که قلب شیشه ایم رو با هر لمس به تپش در مياری... درست مثل روح نقره  ای و خاک گرفته آفرودیت! پس همیشه قرمز من بمون... 
          
          https://www.wattpad.com/story/320813520?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=vkook_dream&wp_originator=kzi8mj6UE6e7Eoc0KYnrHO2f%2F4XnZOTTGH%2BHWbifQeDvNizAWAr0TsHsoG1L%2FtPnVgwFbRqu84nudcUIefXWz4Ycm4GpNylzqt0W5weDNzW%2FMD38x%2BKVh59DbOASlTNB

RahaAisha

سلام عزیزم
          
          ببخشید توی مسیج بوردت پیام گذاشتم، امیدوارم ازم ناراحت نشده باشی
          
          خوشحال میشم که یه نگاهی به بوک جدیدم بندازین و اگر دوستش داشتین، ازش حمایت کنین
          مطمعنم قراره کلی ازش خوشتون بیاد :)))))
          
          https://www.wattpad.com/story/317045868?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=RahaAisha&wp_originator=JHTY2yDtQVBkdN0o9bc9jWX4%2BZPtBNGoOHOw5yH%2FwZWzZuOoneVIAmuDOEOaayGHMy3nJO9EvOIigJh203t535XOXWyWrtxH6pCj7s2kuSssKbdkTH9vQRTvitNE26cu
          
          
          
          

Firooze2002

قفسه ی سینه‌ی چانیول بالا و پایین میشد و سفت و سخت تپانچه رو توی دستش نگه داشته بود.
          
          به قد بلند این پسر نمیخورد که تا به حال آدم نکشته باشه!
          
          بکهیون خودشو بالا کشید و تکیه‌اشو به کیسه های برنج پشت سرش داد.
          
          آروم آروم و یکی در میون نفس میکشید.
          
          پاهای فرمانده جا به جاییِ ریزی داشت و همین باعث شد بک حرکت بعدیش رو حدس بزنه!
          - شلیک کن!
          
          فریادِ بک همزمان با حمله‌ی فرمانده به سمت چان بود!
          
          سعی میکرد تا اسلحه رو از دست چان بگیره اما چانیول هم نمیخواست عقب بکشه.
          
          با پاش محکم به زانوی چانیول کوبید؛
          زانوش خم شد اما خودشو نباخت.
          ضربه‌ی بعدیش درست جای قبلیش بود و اینبار صدای آخ چان رو درآورد.
          
          کم کم داشت موفق میشد پارک رو منقلب کنه که صدای شلیک گلوله گوش همشونو کر کرد و باعث شد چند ثانیه سنگ کوپ کنند!
          
          بکهیون نفس نفس میزد و خیره به رنگ پریده‌ی چان خواست چیزی بگه که...
          
          قسمتی از پارتمونه، اگه خوشت اومده لینک زیر رو لمس کن 
          https://www.wattpad.com/story/305579639?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002&wp_originator=O81sm4Q6CrYzzXznFVsr0rQX94ZlwaiMaPOCHAGJxKQZZXMRzWIyDyFSZ9p49xwqiQDSwRQSq3jmapYocfci0lwGWm5Yhbvlpmc%2Bwf8HG07ND6u%2BJmqUCNP%2F5lJIiHGw

alic_emoon

چپتر ۲۲ seconds hope آپ شد

alic_emoon

@MohadeseKaregar0 
            سلام عزیزم خوبی؟ من هستم فقط یمدت دیگه دوباره شروع میکنم 
Reply

Mohddse_krg

@alic_emoon سلام چرا دیگ اپ نشد ؟ نگرانت شدیم 
Reply

sabaajp