anetclare

امروز که دارم اینجا مینویسم نزدیکای ۲۶ سالگی ام
          	زندگی بزرگسالی خیلی سخت تر از تصورم بود اما همه ی ما بزرگ شدیم
          	عاشق شدیم
          	زندگی ساختیم
          	یه روزایی شبیه امروز دلتنگ اون سال ها میشم
          	چه دوستی های ناشناس خوبی
          	چه احساسات شیرینی
          	دلم برای اون نوجوون های معصوم و عجیبی که بودیم تنگ شده
          	یادش بخیر

anetclare

امروز که دارم اینجا مینویسم نزدیکای ۲۶ سالگی ام
          زندگی بزرگسالی خیلی سخت تر از تصورم بود اما همه ی ما بزرگ شدیم
          عاشق شدیم
          زندگی ساختیم
          یه روزایی شبیه امروز دلتنگ اون سال ها میشم
          چه دوستی های ناشناس خوبی
          چه احساسات شیرینی
          دلم برای اون نوجوون های معصوم و عجیبی که بودیم تنگ شده
          یادش بخیر

anetclare

غم و دلتنگی تمام احساسی که وقتی میام اینجا باهاش رو به رو میشم
          چه روزایی داشتیم
          چه آدمایی 
          و الان..
          یه روزایی اینجا تنها امیدم بود
          و حالا برحسب غریزه شاید
          هر وقت توی شکننده ترین حالتمم به اینجا سر میزنم
          به یاد تمام حس هایی که مدت ها از آخرین تجربشون گذشته
          

anetclare

هر باری که بعد از مدت ها به اینجا سر میزنم ، حجم بزرگی از غم و دلتنگی محکم میخوره توی صورتم 
          چه بلایی سر ما و اونهمه خاطره لعنتی میاد؟

JoodiHS

@anetclare فک کنم همش داره کمرنگ میشه
Reply