Seti656700

کیم تهیونگ و جىٔون‌ جونگکوک تو سن کودکی متهم به قتل عمد میشن و بخاطر اینکه به سن قانونی نرسیدن وارد موسس اصلاح و تربیت که فرقی با زندان یا تیمارستان نداره میشن و چی میشه اونجا همدیگر  ملاقات کنن ؟
          
          -------------------------
          
          تکیه داد به دیوار سرد اتاقش
          زانوهاش و بغل کرد
           یه قطره اشک از چشماش چکید؛)
          آهنگ غمگین زیادی رو مخش بود 
          روش دوتا پتو بود ولی میلرزید
           از سرمای قلب یخ زدش . . .
          از شدت قلب درد چشماشو بسته بود
           که هیچ چیزی حس نکنه
           مدام زمزمه میکرد!
          چیزی نیس! اینم میگذره!
          عادت میکنی عادت میکنی!
          عادت میکنی!!!
          
          
          I think you'd like this story: "Boy A"Vkook"" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370335533?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :)

san_yas

Tis is the life of the fox...
          
          گذشته‌ای دفن شده و خاطراتی پوسیده.
          مردی که تلاش می‌کنه خانواده‌ی جدیدش رو با چنگ و دندون نگه داره.
          آیا زندگی دست از سرِ کوه داستان برداشته و دیگه کاریش نداره؟
          این قطعا پایان ماجرا نیست وقتی قلب های تپنده برای اشخاص دیگه‌ای تپیدن رو یاد گرفتن.
          
          داستانِ زندگی مستر فاکس رو دنبال کنید و با اعضای خانواده‌ای که از یک خون نیستن... 
          آشنا بشید.
          بندِ پوتین توانتون رو ببندید و زره های آهنین به تنِ قلب هاتون کنید.
          این داستان در پسِ جملات گلوله دارد_
          
          _
          
          https://www.wattpad.com/story/348117501?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger.web&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=san_yas&wp_originator=BeasxEmTygS4LSIkCtg51wbqtakMcLQBDY3ZVL1pI%2BlZPKdy9F%2FkcE04o%2FUoHD5gFLapbRDx3hzpNWNJFH2WZh05XPykQVJSEWn3ly7EEikqeZG0XXxgh6Q5g%2FCPFam1

gilili1380

به نام قرار دهنده ی عشق در سینه ها
          ..."
          
          
          سلام لاو 
          ببخشید بدون اجازه وسط مسیج بوردت سبز شدم 
          امیدوارم حال دلت خوب باشه !♡~
          این بوک رو جدید نوشتم :)
          اگر دوست داشتی حمایتش کن اگرم که نه فدا سرت ؛))
          ☆قطعا ستاره ی ووتات تو روند داستان تاثیر میزاره 
          بوص بهت 
          (Atira)
          
          •○•○•○•○•○•○•○•○•○•○•
          
          جونگ‌کوک سال دوم رشته پزشکی 
          چه؟!
           اتفاقی میفته 
          که ...
          میشه پرستار تهیونگ افسرده ی چهل ساله 
          و طعم عشقی رو تجربه میکنه که هیچ کس تجربه نکرده 
          _________
          
          تهیونگ کسی که فلج روحی شده و تمام شبانه روزش روی تخت میگذرونه 
          با افتادن یه موجود رو مخ توی زندگیش تا مرز سکته زدن میره 
          و هر روز کارمارو بابت همین ادم شکر میکنه
          
          ○•○•○•○•○•○•○•○•○•○
          [مینی فیک]
          
          نام بوک : عاشق احمق
          کاپل : تهکوک 
          ژانر : کمی کمدی/ رومنس/هپی اند /فلاف/اسمات
          
          ـ٨ـﮩـ۸ـﮩtaekook ـ٨ـﮩـ۸ـﮩ
          
          https://www.wattpad.com/story/325927467?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Atiravkook&wp_originator=f6VV0fiZBswYIfECC6Hm%2F4cLGkTcuJFCbI%2F%2BqeJqJJc67koDRMtVJrLeBqqEeQJRDMnlVsIulbGpnJEhxuV1AktohlQxJqcDwQQWwX6G%2FHy1IqilSMJVMZrQYW3otesi

army_bts_ks_deviant

@gilili1380 سلام حاج خانومی
            وااو اتفاقا از این ژانر داستانا خوشم میاد! کم پیش میاد چنین داستان های مهیجی پیدا بشه
            حتما میخونمش!:))
Reply