arsn_nus

پارت ۱۳ و ۱۴ تخت سرد اپ شد♡

Supernatural313

«یک گلوله، یک قلب، یک ورق جوکر…»
          رئیس بانک مرکزی، بامداد امروز با شلیک مستقیم به قلبش کشته شد.
          تنها نشانه: ورق جوکر با حرف بزرگ W که با پونز، بی‌رحمانه به پیشانی‌اش چسبانده شده بود.
          
          شهر در شوک فرو رفت.
          مردم، خشمگین و سردرگم، در خیابان‌های منتهی به بانک مرکزی راهپیمایی کردند.
          اما سؤال سنگین‌تری از صدای گلوله بر سر زبان‌ها افتاد:
          «آیا او واقعاً بی‌گناه بود؟»
          
          افشاگری‌ها آغاز شد.
          پرونده‌ای پنهان از تجاوز رئیس فقید به پنج امگای جوان...
          و باز، همان ورق لعنتی، همان W مرموز، بر صحنه‌ی جنایت.
          
          هر ورق، آغشته به خون، حقیقتی سیاه را فریاد می‌زد.
          
          در پی آن، اسکن دیجیتالی ورق بعدی پرده برداشت از رسوایی تازه:
          افسری فاسد که با گرفتن رشوه، گناهکاران را آزاد و بی‌گناهان را به چوبه‌ی دار سپرد.
          
          قتل معاون بیمه مرکزی...
          قتل تاجر بزرگ ویسکی...
          و لیست، هنوز کامل نشده...
          
          سه سال سکوت، سه سال سایه.
          و حالا، بالاخره پرده کنار رفته:
          قاتل سریالی، معروف به جوکر ـ دبلیو، کیست؟
          افشاگر عدالت یا مجازات‌گری در نقاب کابوس؟
          
          ما فقط می‌دانیم که هر بار که حقیقتی دفن می‌شود، ورقی دیگر از جوکر در باد پدیدار می‌شود...
          
          ———
          
          و حالا با گذشت بیش از یک سال، فصل دوم جوکر-دبلیو آغاز شد؛
          همسفر قدیمی، خوشحال میشم که فصل دوم هم با من هم‌سفر بشی♥️
          
          
          https://www.wattpad.com/story/291472008

Supernatural313

I will never forget you 
          من هیچ وقت فراموشت نمی کنم❄️
          
          «وقتی آتش و یخ عاشق می‌شوند...»
          در جهانی پاره‌پاره از دود، درد و دشمنی‌های کهن، دو شاهزاده در لباس جنگ به مصاف یکدیگر می‌روند... بی‌آنکه بدانند سرنوشت، طرحی دیگر در سر دارد.
          شمشیرها می‌درخشند، زخم‌ها می‌سوزند، اما در میان شعله‌ها، دستی دراز می‌شود و عشقی ممنوعه، از دل نفرت زاده می‌شود.
          از درون جنگ و خون، صلحی ممکن است پدید آید... اما بهایش چیست؟
          این داستان عاشقانه‌ای‌ست در دل ویرانی، قصه‌ی قلب‌هایی که میان آتش و یخ، تاریکی و نور، باید انتخاب کنند...
          و شاید... عاشق شوند.
          
          
          : "A Legend of Ice and Fire  #افسانه_ی_یخ_و_آتش
          
           by Supernatural313 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/249415580?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger.web&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Supernatural313

Hunter__Dreams

سلام عزیزم ببخشید بی اجازه توی بردت می‌نویسم کارهات رو خوندم و قلمت رو خیلی دوست دارم خوشحال میشم به بوکم سر بزنی و اگه دوست داشتی نظرتو درباره‌ی داستانم بگی کار اولمه و نیاز به حمایت داره مرسی ♥️^^
          
          https://www.wattpad.com/story/374073360?utm_source=android&utmmedium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_detailsbutton&wp_uname=Hunter__Dream

Supernatural313

وضعیت: پایان یافته.⌛
          L⚽VE :
          
          +درسته که ما پایان قشنگی نداشتیم؛
          اما داستان قشنگی داشتیم...
          و همین برای فراموش نکردنت کافیه...
          نمیدونم کجایی،
          چیکار می‌کنی، حالت چه طوره...
          ولی دوست دارم همیشه برات بهترین باشه....
          یادته ما باهم چه قدر برای رویاهامون تلاش می‌کردیم؟
          یادته چه قدر راجع به زندگی گپ می‌زدیم؟
          حالا سرنوشت اینطوری رقم خورد که از هم جدا باشیم،
          امیدوارم به رویاهات و آرزو هات برسی:)
          
          تولدت مبارک...|۵اوت۲۰۱۹ #S_M_H
          
          https://www.wattpad.com/story/327415047?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Supernatural313

Nabi14252

بکهیون با ذوق یه لبخند خرگوشی میزنه 
          چانیول میزنم زیر چونه اش میگه :
          +هیچوقت دیگه اینجوری نخند شاید دلت نخواد وقت و بی وقت لنگ بزنی.
          
          ______________________________________________
          
          -‏ذات آدما هیچوقت عوض نمیشه، اینقدر زور نزن ازش اونیو بسازی که خودت میخوای. هم نادرسته هم تلاشت بیهوده‌س.
          ____________________
          
          
          I think you'd like this story: "Gazelle" by Nabi14252 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/368217751?utm_source=android&utm_medium=mobi.mmdt.ottplus&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Nabi14252
          
          خوشحال میشم حمایت کنید :))