ashen0_0

تصمیم دارم از این به بعد خیلی از دلنوشته هام رو اینجا بزارم 
          	اگه کسی هست که مثل من دل تنگ و تنهاست اینجا درد دل کنه نه من اونو میشناسم نه اون منو ههمون اینجا غریبیم (:

Niloufarazad

سلام عزیزم امیدوارم حالت خوب باشه من یه نویسنده ی پیرم که بعد چهاار سال زحمت اکانتم پاک شد و حالا دوباره دارم از صفر شروع می کنم ممنون میشم اگه دوست داشتی یه به اکانتم بزنی شاید از بوکام خوشت اومد ❤

mahdiehart

انچه من از تو هدیه میگیرم، عزیزترین و به یادماندنی ترین چیزیست که در طول زندگی ام از کسی دریافت کرده ام...کاش میتوانستم بهتر از کلمات استفاده کنم تا انچه را که باید، به تو نشان دهم...اما چه کنم که احساساتم در میان کلمات جای نمیگیرند..
          
          لاو یو مای سینیور
          
           (یکی از بهترین چیزایی بود که کسی برام نوشته میدونی شاید ساده باشه اما همینش قشنگه...
          فقط خودم میدونم چقدر فکر کرده تا یه چیزی پیدا کنه ...
          فقط خودم میدونم چند بار ازم خواسته تو نوشتن یه متن کوتاه کمکش کنم...
          اما الان که میدونم خودش نوشته برام این جذاب ترش کرده.)
          
          میدانی افسانه کوچک قصه هایم که به چه می اندیشم؟
          به شیرین ترین و تلخ ترین مزه جهان که هر دو را در تو چشیده ام و منِ شیدا با تمام این ها به دنبالت راهی شدم هر چند که میدانستم شیرینیت برایم مرض قند است و تلخیت برایم کابوس . 
          اما من کابوس هایم را هم دوست داشتم چرا که به همین بهانه حتی درخواب به اغوش کشیدمت بوسه بر موهایت زدم و دوباره رهایت کردم... به قولی اجازه پر زدن را برایت صادر کردم.
          
          چه شب ها که با لبخند سر بر روی بالشتک خیس از اشکم نگذاشتم اما میدانی من هنوز هم دوستت دارم.
          ♡
          Amore ...

ashen0_0

تصمیم دارم از این به بعد خیلی از دلنوشته هام رو اینجا بزارم 
          اگه کسی هست که مثل من دل تنگ و تنهاست اینجا درد دل کنه نه من اونو میشناسم نه اون منو ههمون اینجا غریبیم (:

Diomaxim

هایی؛ امیدوارم روال باشی و اوقاتت بکام باشه.
          کیم‌تهیونگ پسری که توی اوضاع خوبی بزرگ نشده و به‌صورت ناگهانی، موقعی که پدرش یعنی هایرام مافیو اونو به جانشینی ریاست مافیای رادیکال در میاره، اوضاع‌‍ش کاملا تغییر می‌کنه. از خرابه‌های ایتالیا به یکی از خفن‌ترین کاخ‌های سیاتل-آمریکا!
          اما اتفاق وحشتناک‌تری قراره رخ بده... جئون‌جونگکوک تروریست دست راست پدرش بوده و قاعدتاً قراره کسی باشه که در کنار تهیونگ ترور کنه. اما این دو نفر هیچ هماهنگی‌ای با هم ندارن؛ از هم متنفر و سرکش‌ هستن!
          
          چیز عجیبی که جونگکوک رو وادار به سرکشی از تهیونگ می‌کنه، اینه که کیم‌تهیونگ کاملا مشابهِ معشوقه‌ی زندگی سابق جونگکوکه..  می‌پرسید چطوری؟ جونگکوک یه شیطانه؛ شیطانی به اسمِ «دیونیسوس» 
          و ارواح شیطانی هیچ‌وقت نمی‌میرن. فقط از زندگی‌ای به زندگی‌ِ جدید منتقل می‌شن. کیم‌تهیونگ، همون چهره و همون اسمی که معشوقه‌ی قبلیش ملقب به تاناتوس داشت رو داره. اما نکته‌ی غیرقابل هضم اینجاست... کیم‌تهیونگ منحرف‌تر و عوضی‌تر از اون چیزیه که تاناتوس بود!
          
          کاپل اصلی: ویکوک(ورس)
          کاپل‌های فرعی: هیونلیکس، جنلیسا
          ژانر: جنایی، مافیایی، رومنس، اسمات، روانشناختی، اساطیری
          
          ممنون می‌شم بخونیش و ووت و کامنت‌هاتو ازم دریغ نکنی:)
          https://www.wattpad.com/story/344247551?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Kim__Sisa&wp_originator=1UFrGHY29bGbvpxNqBRIFI3QsI1iGxBUISWQbHWcIlHf5JqkJXnZjnWXTMJPT7v2C2bhxcJOE5LO39AtAeqI1jqgARxUl4wbFzubX9Yd7W5SBSjsu7USeVYoWwsofZ%2Bn