Niramwrites

سلام(^-^;
          ببخشید که وارد مسیج بوردت می‌شم و این پیام رو می‌ذارم زیبا، اگه خواستی پاکش کن فقط می‌خواستم بدونی که اگه دنبالِ یه فیکشن ورس با ژانر کمدی و یه شخصیت گوگولی هستی، این فیک می‌تونه گزینه‌ی خوبی برای خوندن باشه!
          
          خوشحال می‌شم که با دنبال‌کردن و حمایت‌هات دلگرممون کنی و نگاهِ زیبات رو بهش بسپری پری‌چهر♡
          
          https://www.wattpad.com/story/393058937?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Niramwrites
          

vvvvv_kok

آغاز از ریخته شدن خون یک نفر بود ولی قربانیان انتقام هنوز هم اطلاعات درستی از جان باختگان نبود مردم کشور های متحد با  توی گرداب خون غرق میشدن و نجات دهنده کجا بود؟ خدا جونگکوک کجا بود که میزاشت بندهاش درد بکش کجا بود که نمی‌شد به این کابوس سیاه پایان داد؟ تهیونگ فرمانده ای کارکشته زیر بار مسئولیت این انقلاب سیاه بود که بین خون و درد فریاد مردم دلش رو تقدیم به گاراگاهش کرد و به خدا چشمای ستاره بارون پسرکش ایمان آورد   
          
          https://www.wattpad.com/story/387817906?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=vvvvv_kok
          
          ممنون میشم یه نگاهی بهش بندازی شاید خوشت اومد 

DejavuRaven

وقت بخیر لاو؛فیکشنِ کوچیکِ من تازه به‌پایان رسیده و به حمایتِ تو و نگاهِ ارزشمندت نیاز داره!خوشحال میشم اگه بتونم چند دقیقه‌ای رو میزبانِ نگاهت باشم~
          
          - نگاهِ تیره‌رنگِ تو رُلِ سیگاری بود که با عطرِ شکلاتیش قلبم رو به‌آغوش کشید و آخرین قطره از تردیدِ توی وجودش رو دود کرد.
          - پس حالا بذار به‌جای عطرِ شکلاتیِ چشم‌هام،لب‌هام تبدیل به دراگی بشن که تاابد بهشون اعتیاد پیدا می‌کنی.
          https://www.wattpad.com/story/377098996?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=DejavuRaven

DejavuRaven

"من برای عشق زنده موندم و زندگی کردم؛ برای عشق ادامه دادم و تسلیم نشدم؛ برای عشق قوی موندم و تحمل کردم؛ من برای عشقِ تو جنگیدم و هیچ‌چیز برام والاتر از مرگ برای عشق تو نیست! فاصله هرگز مانعی برای عشق نیست! هیچ‌وقت نبوده! اما سوالی که قلعه‌ی ذهنم رو هر شب آشوب می‌کنه اینه که وقتی من گریه می‌کنم، گونه‌های توام خیس می‌شن؟ چون من تک‌تک تپش‌های قلبت رو روی پوست و خونم و توی عمیق‌ترین نقطه‌ی قلبم حس می‌کنم! با دردهات درد می‌کشم، با اشک‌هات اشک می‌ریزم و با زخم‌هات از بین می‌رم."
          
          https://www.wattpad.com/story/352904770?utm_medium=link&utm_source=android&utm_content=story_info