@aurora's area

یونگی، یک خون آشام قدرتمند و خشن.. 
          جیمین، یک گرگینه قدرتمند و مهربون.. 
          کوکی، آخرین نسل باقی مونده از بالکی ها.. 
          وی، عاشق همیشگی کوکی..
          نامجون، ولیعهدی دانا و در جست و جوی صلح..
          جین، گرگینه ای وطن فروش و رها از هر چهارچوب..
          جیهوپ، جادوگری زخم خورده از روزگار و سوخته در عشق یونگی..
          جاودان و خاموشی..
          عشق و نفرت..
          خون و آتش..
          ☄☄ به دنیای فیکشن من خوش اومدی ☄☄
          
          https://www.wattpad.com/story/250487414?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=wowmelisa&wp_originator=c3eYcAT8JBUF32NL3dmeoS6qmX%2FQYS39XyqIV%2F5mur6tRkWf%2BCwXIpEVQ2iOfBaFyZm81mpV8wfH5G7c6apMN5bbr4gMWOr0HBBB4%2B7rt1Z7khzTYGsX4GZsiswr5%2BAQ
          

سلام. کسی می‌دونه چطور می‌شه توی واتپد دیلیت اکانت کرد؟

به به نمردیم و آرورا خاننم آن شدن

خوش برگشتی اوپا خوشحالم حرفام تو کله پشمکیت رفت:))))))

هعی لاو*--*
          خوشحال میشم به کتابام سر بزنی و ووت بدی:)

هعی لاو*--*
          خوشحال میشم به کتابام سر بزنی و ووت بدی:)

بچه ها یه سوال...
          وقتایی که حس و حال نوشتنتون نمیاد و هر چیم تایپ میکنین مزخرف از آب در میاد ولی باید فیک رو آپ کنین چون سه قرن از روز آپ گذشته و خواننده ها دارن گازتون میگیرن چیکار مکنین-_-؟؟؟
          تورو خدا یکی بگه❤_❤

به اندازه اون قلب بینهایت مهربونت
          به اندازه وسعت تمام کهکشان ها
          به اندازه جهان هستی
          به اندازه دانه دانه های شن های بیابان
          ما از هم فاصله داریم
          اما دختر شیرین من!
          حتی خدا هم نمیتونه بین ما فاصله بندازه
          چون حتی اگه جسممون هم از بین بره
          این روح های ما هستن که همدیگه رو ترک نمیکنن
          دختر شیرین!
          اگه قراره مهمان آتش جهنمی که میگن باشیم
          پس بیاجهنمو برای هم بهشت کنیم!
          *****
          سلام دوستم.
          خیلی خوب میشه اگه به فیک زیامم سر بزنی.
          استوری من یه استوری معمولی نیست و قراره زیام ورژن دخترونه داشته باشیم که لزبینن:))))
          https://my.w.tt/8vnCUVpqFY 

بچه ها همین الان دوستم یه اسکرین شات از چتهاش با کراشش برام فرستاد و یه جمله توی صحبتهاشون توجه من رو جلب کرد...
          پسره گفته بود:
          
          "سیاره ی ما سیاره ی در و رنج پس پایان داستانت رو اونجوری بنویس که دوست داری"
          
          و واقعا هم درست میگه...پایان داستان زندگیمون رو خودمون بنویسیم...و از همین امروز هم شروع کنیم.

سلام عزیزان دل آرورا...چه میکنید چپتر جدیدو خوندین؟؟؟بسی با نامجینش دچار سکته قلبی شدم*-*
          
          خب دوستان عزیز اومدم یه اطلاع رسانی کنم...هر چند که بخش کانورسیشنای من مثل کویر لوت بی آب و علفه،نه فالووری،نه جوابی،نه اِهِمی،نه اوهومی...
          ولی خب به هر حال گفتم یه پیامی بدم بلکه فرجی بشه و شما نگاش کنین*آرورا تیکه میندازه:)*
          خب لایت داره بازدیداش به یک کا میرسه،*خودم میدونم همچین چیز خفنی نیست ولی برای من ارزش داره*اومدم به خاطرش تشکر کنم...مرسی گیگیلیا.
          میدونم لایت پر اشکاله و هنوز خیلی خام و نپختست ولی واقعا داره پیشرفت میکنه و اگه برین پارت اولش رو با پارت جدید مقایسه کنین متوجهش میشین...و من و لایت تمام این پیشرفت رو مدیون شماییم،مرسی به خاطرش*-*❤❤