EsraEsra386

Felicitaviola

ادمینِ جان سلام ♡ با اجازه
          واسیلیسایِ جنگ زده ام به ۲۰ پارت رسیده و میخواستم چشمهای هرکسی که از اینجا رد میشه رو بهش دعوت کنم 
          
          
          انگست/عاشقانه(اسمات)
          کوکمین/ویمین 
          
          
          " افسر خطاب کردن یک نوع یاداوری به حساب میاد تا دست و پام رو گم نکنم ..
          به نوازش لبهات با سرانگشتهام راضی باشم ..
          بهانه 
          یک بهانه ست برای تجسم مرز نامرئی بین ما "
          
          
          https://www.wattpad.com/story/305148852?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=Felicitaviola&wp_originator=BzDfeZe3wlpyVvgyKCyHqXPM8PslAhNym2ya%2BakzelkcVzlKSLefm3IbkkTwPluZEXkDeHyVpm5kL%2F3fmou0PJees04%2F823jPqacQsgLpe7RsZuPvDMyUmghZwH8wo%2B%2F 
          برای اشنایی با داستان هام "حرف دل" رو بخونید 
          

maybeeeWishIdk

سلام لاو
          امیدوارم خوب باشی خوشحال میشم یه سر ب این فف بزنی و ازش حمایت کنی ، تو ژانر خودش یکی از بهترین ففایی هست که خوندم ⁦(✿ ♡‿♡)⁩
          https://www.wattpad.com/story/266168705?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=maybeeeWishIdk&wp_originator=Zaa58uvlF5Dvr1BxkZ%2BRg3BHLCi6yyajZoiyZ5ljJ9sAZGR1kFd051Ahg95LLa2t5G1bDvwewjZwR4l4nn9J%2BpX0CSTT%2FvsZydGnVTumXZ5MVywKKOqoCQQvtWdJHw6e

tinoriom

هری من میدونستم اون بوسه توی فرودگاه آخرین بوسه‌ست اما تو متوجه شدی؟
          دونستن درد داره.
          دونستن آخرین بار هامون پاهامو زنجیر کرده بود و تا وقتی که هواپیما پرواز کرد میخواستم برگردم.
          وقتی رسیدم توکیو توی فرودگاه نیم ساعت داشتم به برگشتن فکر میکردم.
          اما تو نباید میدونستی...
          تن من بدون جسم تو ناقص ترین خلقت هستی‌عه.
          مثل سرزمین بدون ساکن. 
          
          میشه به داستان کوتاه و بسیار رمانتیک 《آنجل آف ماین》 سر بزنی؟ داستانش متفاوته.
          بوس روی چشمات♡ 
          https://my.w.tt/KTiWwCK90ab