Melody7979

♡های لاولی ببخشید بی اجازه این پیام رو اینجا میزارم♡ 
          
          خوشحال میشم نگاه قشنگتون رو به چندشاتی "گناه فرشته" بندازید و حمایتش کنید.
          .
          .
          .
          خلاصه:
          فرشته‌ها هم مرتکب گناه میشن؟
          اگه مرتکب گناه بشن،مجازات هم میشن؟!
          اگه میخوای بدونی چرا تهیونگ گناهکار شناخته میشه و مجازاتش چیه؟!
          با کتاب "گناه فرشته" همراه باشید.
          
          https://www.wattpad.com/story/316465788?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Melody7979&wp_originator=6aZNz3Inbj3GO%2BAVerTXd44Tv4hmhVluSwJcWTs12TClWzg7IZXuzO9Om3WJpBcm55C68B%2B7yjeFujuWdjsV3W80Bk8UHaE0v9ksm%2BnkBWAhEwHXzeP8B0X3Al0BmcsB
          
          

callagust

های چطوری ؟
          خوشحال میشم به بوکم سر بزنی و نظرتو بگی ❤️
          هوسوک به چشم های خیس دختر نگاه کرد تمام ذهنش داشت هول چشم های سرد و بی احساس دختر میچرخید حالا مجبور بود حقیقتی که خوابو از چشم هاش گرفته رو به زبون بیاره تا شاید این سکوت کر کننده رو بشکنه " میدونم که من الان برات غریبم ولی تا وقتی بخوای من پیشتم قلب من همیشه متعلق به تو بوده و هست "
          https://www.wattpad.com/story/324609694?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=callagust&wp_originator=OpeLIosdbjNGrK%2Flau0t9mH1fEIDi6zh6WDXNQOt%2BZXL%2F%2FoHhE6kzVy2YChhKI6p%2BMK60PhTfc4ZSeOCxD%2FJrhFfQelt2X9suV50IRFm%2BnJjE%2BAF3B4H%2B22%2Fgoib5ndr

_esra13

اگه یه نویسنده‌ای یا قصد قلم دست گرفتن داری حتما یه نگاهی ب این بوک بنداز
          
          اگه یه ریدری حتما ب این بوک ی نگاه بندا
          
          اگه هیچکدوم نیسی پس حتما حتما ی نگاهی ب این بندا
          خلاصه ی نگاهی بندا⁦^_^⁩
          
          I think you'd like this story: "اینطوری ننویس!!!" by _esra13 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/311081186?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=_esra13&wp_originator=DrskoxmbYm9LWkTmzh3l4M8RZ5x31dABSHzn4zH5Z6b5Dk1%2F6LJi0tMK2%2Fy99Jf603FzwmQXtoyi6iFxnHTB1C6K%2BKt%2Fbh2uWsVceIkUqP3ZtUp6gk06veBzHHj4VPb%2B

iii_bts

__completed__
          
          
          _حالا چی میشه؟
          
          دستمال خونیو از دست دخترک گرفتو به گوشه ای پرت کرد، وقتی اونو کنارش داشت حتی حس نمی کرد که جای زخمای روی صورتش درد می کنه... دخترو روی پاش نشوندو موهاشو بویید، گفت:
          
          _نمیدونم... ولی هیچ وقت از دوست داشتنت دست بر نمیدارم!
          
          سویونگ لبخند زد، گونه ی کبود شوگا رو نوازش کردو گفت:
          
          _حتی اگه بکشنمون؟
          
          شوگا تلخ خندید، چشاش بسته بود وقتی زمزمه کرد:
          _حتی اگه بکشنمون...
          
          https://www.wattpad.com/story/293013636?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=iii_asal&wp_originator=r9h7cVA6%2BEW2kGI2LIAAtEKmAgtXoe5ZWKsDaQcFzXlif%2B1mL3y6l86avjZxQJ47Ud28I2ci%2BUvh8%2FvNOkKeIJ6%2FoDYKCdq7ADc1qgl0gQzlj67aMoRcrB7%2FPmaJJgSX
          

bts0phile

https://www.wattpad.com/story/306941500?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=P_Harin&wp_originator=4e5oWvVtNNCQ873%2BZrPiaL1WwLUbA9HgbMZzWe%2Fh8d8i7TTB6KzHi%2FX9fftGFTA5OHBk79V%2BnZBd8BcJ4bl3pFKahxaVtoGQ6NMKz%2B4tpVozscjikonRcQiWQanfg88G
          
           سلااااام
          
          اگه دوست داری یه فیکشن متفاوت بخونی،  خوشحال میشم که نگاهت رو به CRIME SCENE DO NOT CROSS بسپاری ~~~ 
          
           مرررسیی (نقطه)
          

iii_bts

__completed__
          قسمتی از رمان:
          
          هانا توی سکوت هق هق کردو گفت:
          _من... من خیلی خسته ام تهیونگ... از دست هوادارای تعصبیت خسته ام ، از دست ساسنگ فنا، از دست هیترا... از دیدن ادیتا و کامنتاشون خسته شدم‌... حتی تو هم منو به خاطر اون ادیتا پس میزدی... یادت میاد؟
          تهیونگ نمیتونست حرف بزنه، هانا موهای تهیونگو نوازش کردو گفت:
          _تهیونگ... فقط یه خواهش ازت دارم... این تنها خواهشمه بعد از شش ماه همسرت بودن... میشه از بائک هیون مواظبت کنی؟ میشه مثه من پسش نزنی؟... میشه دوسش داشته باشی؟
          _بائک هیون؟
          هانا لبخند زدو گفت:
          _خودت این اسمو انتخاب کردی... توی مصاحبت گفتی میخوای اسم پسر اولتو بائک هیون بذاری!... حتی وقت اینکه با هم اسم انتخاب کنیمو نداشتیم... 
          
          ژانر : عاشقانه، درام، دختر پسری
          کارکتر ها: تهیونگ، هانا و ...
          وضعیت: کامل شده
          https://www.wattpad.com/story/289325717?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=iii_asal&wp_originator=N78MBIVgpCgiDYdJAs3kQAlBSBKYaVIk8XZ7fS2iVhPxsgnqnKES7KnJ%2BIduNuso5pSRSRMDJcR7gsbGTOWr8ArIr4%2BG8KSTVRyIY4uEKlW2Z7j%2B9t6YibyjIfi6Cl6R

zarzartala