@babiebambi
I think you'd like this story: "Gazelle" by Nabi14252 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/368217751?utm_source=android&utm_medium=mobi.mmdt.ottplus&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Nabi14252 خوشحال میشم حمایت کنید :))
سلام عزیزم خوشحال میشم که بوکمو بخونی و حمایت کنی♥️
چانیول یه وکیل خشک و مقرراتیه که دفتر خاطرات پسری به دستش میرسه و زندگیش رو زیر و رو میکنه!
ژانر:رومنس،درام،انگست،روانشناسی،اسمات
کاپل:چانبک
https://www.wattpad.com/story/356920318?utm_source=android&utm_medium=com.miui.notes&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=LKOAVIE&wp_originator=JJi8tgP76EPZ3OezypqHHfsdoAcSYZFl1PaAnjADAJ16ztR6k%2BHvC0ao1ZcKh6dc5V3FR7Em9X5DmlLQRwBzKOMOl%2BpV3SK8hJZOmdLAmDyqe4uCw3y9zjthyVE28bHl
قفسه ی سینه‌ی چانیول بالا و پایین میشد و سفت و سخت تپانچه رو توی دستش نگه داشته بود.
به قد بلند این پسر نمیخورد که تا به حال آدم نکشته باشه!
بکهیون خودشو بالا کشید و تکیه‌اشو به کیسه های برنج پشت سرش داد.
آروم آروم و یکی در میون نفس میکشید.
پاهای فرمانده جا به جاییِ ریزی داشت و همین باعث شد بک حرکت بعدیش رو حدس بزنه!
- شلیک کن!
فریادِ بک همزمان با حمله‌ی فرمانده به سمت چان بود!
سعی میکرد تا اسلحه رو از دست چان بگیره اما چانیول هم نمیخواست عقب بکشه.
با پاش محکم به زانوی چانیول کوبید؛
زانوش خم شد اما خودشو نباخت.
ضربه‌ی بعدیش درست جای قبلیش بود و اینبار صدای آخ چان رو درآورد.
کم کم داشت موفق میشد پارک رو منقلب کنه که صدای شلیک گلوله گوش همشونو کر کرد و باعث شد چند ثانیه سنگ کوپ کنند!
بکهیون نفس نفس میزد و خیره به رنگ پریده‌ی چان خواست چیزی بگه که...
قسمتی از پارتمونه، اگه خوشت اومده لینک زیر رو لمس کن
https://www.wattpad.com/story/305579639?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002&wp_originator=O81sm4Q6CrYzzXznFVsr0rQX94ZlwaiMaPOCHAGJxKQZZXMRzWIyDyFSZ9p49xwqiQDSwRQSq3jmapYocfci0lwGWm5Yhbvlpmc%2Bwf8HG07ND6u%2BJmqUCNP%2F5lJIiHGw
نویسنده جون
میشه بگی اون یکی فیکت کی اپ‌میشه؟ :"
سلام سلام
میشه فیک من رو هم بخونین و اگه دوستش داشتین ازش حمایت کنین و بهش عشق بدین؟
https://www.wattpad.com/story/312806087?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=sabaajp&wp_originator=qx23c4cV8q8VVr9%2FVRoxI3u83QTIGw%2FQdxuac7vEiLduuKk2wMd2y3Ds3wwsu%2FcddkADSoUjmdTyj9W343deFnmjs1oVCgOgLdq1MTBnDsDQRrW1Rt3f%2BgolYA12UayO
سلام عزیزم
خوشحال میشم به این فیک سر بزنی و نظرتو بگی
داستان خاص و جدیدی داره
امیدوارم خوشت بیاد و حمایت کنی
https://www.wattpad.com/story/257524820?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=terter81&wp_originator=kVcH4l4haJQyhgud4HNk4OzATDVlpGaa84DUyEr%2BCASzCF4cUhlqrGrOthjREQco99dBaimX8%2BKDDoNMVtTxJbq7%2FCFxwT3q%2B2R9bpj3PToR2SeX%2BXfGdXhNXtV%2BGSz%2F
فیک مروارید سیاه
بک یه دزد بود که عاشق لاشی ترین آدم روی زمین یعنی چانیول شد . اما کی فکرشو میکرد که چانیول پلیس باشه؟
حالا بک بین رییس مغرورش اوه سهون و یه پلیس گیر افتاده بود
https://www.wattpad.com/story/257811144?utm_source=android&
سلاممم! امیدوارم حالت خوب باشه کلی ^-^
اگه دوست داشتی میشه به فیکم سر بزنی؟ به ریدرای مهربون احتیاج داره (╥﹏╥)♥️
https://www.wattpad.com/story/244649412?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=AdatheNyx&wp_originator=gMCzU8DfwhO0I9MpmjUCZ%2Bdtu9mLlm8PuOQgKlLDSf1k5pCpCPLa2qgQfc7d5gj0Bxsco4yfmtT1mA%2FSJ2ToQzUvhcmpOI5cEryNzNibcm%2Fkm3vNvPXLpIPJ3GWq8bzN
سلاااااام دوستی :)
من و چندتا از ریدرهای “”” تحت فشارِ “”” این بوک داریم برای شروع فصل جدیدش خواننده جذب میکنیم :))))))
میشه بیای یه نگاهی بندازی؟ ببین چندتا پارت بخون .. اگه خوشت نیومد دیگه نخون ☺️
ولی مطمئنم که عاشقش میشی! نویسنده ش عشقه عشق!
بیا دیگه ^~^
ماچ - نازی :*
https://my.w.tt/no16Pbpjlcb
..
سالااام میشه به این سر بزنی؟؟
سوپر نچراله++
https://my.w.tt/sXMbSvOm0bb
مرسیو^^