اوکی ولی من هنوز زندم
باورم نمیشه هنوز بعضی از برا بچ فیک های کصشر منو میخونن
خلاصه که مرسی
خواستم بگم که تو این دوره انلابی که میگذرونیم لطفا بیاید به میدون ارزششو داره
فردا روزی که به هدفمون رسیدیم یه حرفی داشته باشید برای گفتن.
حقیقتا من از نظافت چی مدرسمون کتک خوردم عین سگ سر شعار * خنده
هلووووو سلطان❤️
امیدوارم حالت خوب باشه
خیلی وقتت رو نمیگیرم و سریع میرم سر اصل مطلب<( ̄︶ ̄)↗
علاقه به شیپ هانیگرام داری؟
من مدتیه یه فیک ازشون مینویسم و امیدوارم شانسی برای خونده شدن بهش بدی \(ϋ)/♩
میدونم خوشت میاد♡˖꒰ᵕ༚ᵕ⑅꒱
https://www.wattpad.com/story/331930753?
اوکی ولی من هنوز زندم
باورم نمیشه هنوز بعضی از برا بچ فیک های کصشر منو میخونن
خلاصه که مرسی
خواستم بگم که تو این دوره انلابی که میگذرونیم لطفا بیاید به میدون ارزششو داره
فردا روزی که به هدفمون رسیدیم یه حرفی داشته باشید برای گفتن.
حقیقتا من از نظافت چی مدرسمون کتک خوردم عین سگ سر شعار * خنده
دردی که میکشی،
اشتباهی که میکنی،
اشکی که میریزی،
دردی حرفی که میشنوی،
حس بدی که می گیری،
عشقی که نمی گیری،
آدمی که از دست میدی،
آرامشی که نداری،
محبتی که نمی بینی،
انتظاری که میکشی،
امیدی که خاک میکنی؛
میکشتت!
ولی بعدش یک آدم قویتر،
منطقی تر و محکم تر ازت متولد میشه
که دیگه امکان نداره چیزی بتونه اذیتش کنه!
روز خوبی داشته باشی ^^
هلو بستی،
میخوام بهت یه کتاب هدیه بدم ولی قبلش ،
بیا باهم بریم توی خیابونای لندن دور دور
و بعد یه سری به پارکی که زیام باهم آشنا شدن بزنیم و از کافه ای که زین برای لیام شکلات داغ خریده ،
هر خوراکی ای که دوست داریم بخریم و تا رسیدن به محلی که کتاب رو گذاشتم با خوردنشون مشغول شیم ،
همینجاست
* کتاب رو به سمتت میگیرم
برای تویه ، میدونم چیز با ارزشی نیست ولی با عشق بهت میدمش:)
لاو یو❤
https://www.wattpad.com/story/305086937?
فراموش نکن که تو قرار نیست همیشه حالت خوب باشد،
قرار نیست همیشه بار مشکلات عظیمی را به دوش بکشی و وانمود کنی خسته نیستی.
قرار نیست بیحوصلهترین باشی و اعتراف نکنی، مجال نخواهی و در نهایتِ خستگی، در موقعیتهای ملالآور بمانی و اعتراض نکنی.
قرار نیست در دل مشکلات باشی و وانمود کنی همه چیز خوب است.
قرار نیست لبخندهای مصنوعی بزنی و واکنشهای مصنوعی داشتهباشی و خشم و اندوهت را به تعویق بیندازی.
اشکالی ندارد که خستهای، که غمگینی، که متنفری، که خشمگینی، که کم آوردهای، که احساس خوبی نداری.
اشکالی ندارد که مثل همیشه نیستی و لزومی ندارد روی احساسات حقیقیات سرپوش بگذاری و به چیزی که نیستی وانمود کنی.
قرار نیست اندوهت را به موقع ابراز نکنی و از درون آسیب ببینی و بشکنی و همچنان لبخند بزنی.
قرار نیست اگر حالت خوب نیست، اگر غمگینی، اگر شرایط روحی مساعدی نداری، احساس شرم کنی.
همانقدر که جسم آسیب میبیند، روان هم در معرض آسیب هست، با این تفاوت که نمیشود به نقطهای اشاره کرد و حجم درد و آسیب را نشان داد و مهلت خواست.
نمیشود زخم روان را پانسمان کرد تا ببینند و مراعات کنند و نزدیک نشوند و شکستگی و آسیب را از آن چیزی که هست بزرگتر نکنند. نمیشود فهماند که حجم جراحت چقدر هست و الان در چه مرحلهایست و چقدر مانده تا بهبود.
دیشب تو تلویزیون روانشناسه میگفت هر روز الکی ده دقیقه بخندید حالتون خوب میشه،
الان داشتم الکی یکم واسه تست میخندیدم مادرم منو دید، نیم ساعته زیر لب یسری دعا زمزمه میکنه فوت میکنه سمتم
روز خوبی داشته باشی ^^