میخوام یه فیک استریت بنویسم و به زور دارم جلوی خودمو میگیرم چون اگه بنویسم قطعا دو یا سه فصل داره و من نمیدونم میتونم انجامش بدم یا نه ...چون خیلی داستانشو دوست دارم و اینکه اگه شروعش کنم و نتونم درست حسابی بنویسم بیشتر از بقیه خودم اذیت میشم :))))
چه کنم حالا ؟!؟ بنویسم یا چی ؟!؟!
میخوام یه فیک استریت بنویسم و به زور دارم جلوی خودمو میگیرم چون اگه بنویسم قطعا دو یا سه فصل داره و من نمیدونم میتونم انجامش بدم یا نه ...چون خیلی داستانشو دوست دارم و اینکه اگه شروعش کنم و نتونم درست حسابی بنویسم بیشتر از بقیه خودم اذیت میشم :))))
چه کنم حالا ؟!؟ بنویسم یا چی ؟!؟!
اسم و پروفایلت عوض کردم :)
گفتم شاید یهو با خودتون بگید اع این کیه دیگه !!
من هنوز همونم
و منتظرم یه روزی بتونم دوباره داستانمو ادامه بدم :)
دوستون دارم
مراقب خودتون و قلب قشنگتون باشید :)( ◜‿◝ )♡
@blue_army874 من همچنان منتظرم خاص ترین فیک میمونم ی گوشه از قلبم و گرفته.. مگه میشه رمانتیک بازیای تهیونگ داستان یادمون بره ک با کاراش قلب کوچیک امگامون ب لرزه درمیومد:)
@Setyung_ متاسفانه مغزم رید و نمیتونم ادامه اش بدم ولی دارم تلاشمو میکنم دوباره مثل قبل باهاش ارتباط برقرار کنم :) خیلی خوشحال و همزمان ناراحت میشم وقتی میبینم دل تنگم شدیدಠ﹏ಠ
هی گایز
نمیدونم چند نفر این متنو میبینن
ولی به کمک احتیاج داررررمممم
چند ماه پیش یه فیک از هوپکوک/ ویکوک پیدا کردم و فوق العاده به دلم نشست ولی الان هرررررچی میکردم پیداش نمیکنممممممممممم...من میخااامممششششش
خلاصه داستان هم درباره این بود که جونگکوک تو یه عمارت اسیره و تهیونگ پلیس مخفی توی عمارته:)))))
خواهش میکنم اگه کسی پیداش کرد بهم بگه༎ຶ‿༎ຶ
همین!
خواستم علت رفتنمو کم و بیش به خدمتتون برسونم
و ممنونم ...
خیلی ممنونم از تک تکتون...
از همه کسایی که با نظرای خوشگل و پر انرژی بهم قدرت میدادید:)
از کسایی که تا دیر آپ میشد حال خودمو میپرسیدید :)
با معرفتای عزیزم(✿ ♡‿♡)
خیلی دلم براتون تنگ میشه
خیلی زیاد
وقتی این فیک رو شروع کردم هدفم این بود یه سری چیزای فراموش شده و یه سری عقایدی که داشتن لا به لای قلبمون خاک میخوردن رو بیرون بکشم...
شاید...شاید برگشتم و یه روزی ادامه اش دادم
چون این فیک برام خیلی عزیزه...
خیلی زیاد...
با عشق و علاقه نوشتمش...
به هر حال...
هر رفتنی یه برگشتنی داره دیگه...
و هر شروعی یه پایانی :)))
بازم میگم که خیلی دوستون دارم و ممنون که وقت گذاشتید و پر حرفیای منو تحمل کردید :)
و در آخر
شاید به عنوان آخرین پیشنهاد یا نصیحت خواهرانه؛
وقت با ارزش ترین دارایی و نعمت انسانه...
احتمالا همتون چند تا فیک دیگه هم توی کتابخونه واتپد ذخیره کردید...
من در جایگاهی نیستم که بگم چی درسته و چی غلط
ولی اکه یه درصد احساس کردید یه فیک به درد نمیخوره و صرفا برای ارضای یه سری نیاز های نویسنده نوشته شده یا هیچ اطلاعات به درد بخوری بهتون اضافه نمیکنه کنارش بزارید ؛)
باور کنید مغز و روح شما پیچیده تر و با ارزش تر از چیزیه که صرف یه سری تخیلات به درد نخور بشه:))))
حتی اگه فیک منم این طور بهتون دست میداد کلا فکر کردن راجبش رو بزارید کنار ؛؛)))
همین دیگه
فکر کنم باید برم
زیادی حرف زدم طبق معمول
بازم شرمنده شرمنده شرمندهننههههههههه خیلی زیاااااااادددد
دوستون دارم
مواظب دل های پاکتون باشید
نماز روزه هاتونم قبول باشه (●♡∀♡)
به امید دیدار دوباره ◉‿◉
سلام
با مقدار زیادی خجالت و شرمندگی
راستش میخواستم توی سکوت برم ولی دلم نیومد
درواقع شما عزیزای دلمو مستحق یه توضیح میدونستم
داستان انپابلیش شد
تا اطلاع ثانوی !
میدونم میدونم...
احتمالا خیلیاتون ناراحت میشید و قصد پاره کردن خرخره ام رو دارید :)
ولی باید این کارو انجام میدادم
یه کم...درواقع بیشتر از یه کم...
درواقع خیلی زیاد درگیری ذهنی داشتم
یه درگیری بین خودم و خودم !
یه درگیری که باعث شد در کنار درگیری های روزمره ام ، آپ داستان از اون روند نسبتا مشخص به فاصله های طولانی تبدیل بشه ...
و از این اتفاق با تمام وجودم شرمنده ام
اصولاً معتقدم که کسی که فیک مینویسه یا داستان یا هرچیز خواندنی ، نباید از وسط راه ولش کنه
اگه قراره ولش کنه اصن نباید شروعش میکرد
و خب بارها و بارها خودم بهتون این اطمینان رو دادم که قرار نیست این فیک متوقف بشه :)
ولی نمیدونم اسمشو چی بزارم...
شاید. شما بهش بگید یه توجیه و بهونه مسخره و من بگم یه درگیری ذهنی...
هرچی که بود از یه جایی به بعد به همم ریخت...
طوری که برای پارت جدید بارها و بارها نوشتم و پاک کردم...
و در آخر فقط به این نتیجه رسیدم
یه رفتن طولانی مدت...
نمیدونم ممکنه یه روز برگردم و ادامه اش بدم یا نه
دیگه نمیخوام قولی بدم که بابتش دوباره شرمنده نگاه و وقت عزیزتون بشم :)
@zahraaaaa88 هی دیگه نمیدونم چی بگماینو بدون من به شخصه خیلی فیکتو دوست داشتم و منتظرش بودم به هر حال درک میکنم هر کسی شاید خودشو داره پس من منتظرت میمونم ولی اگه شد دوباره داستانت رو ادامه بده