سلام دنیای دوست داشتنی واتپد. هر دفعه میام اینجا میبینم چقد تغییر کردم
خوشحالم که مینوشتم. خوشحالم که افکارم تو اون سن ثبت شده
شاید بازم نوشتم، کی میدونه!؟
سلام دنیای دوست داشتنی واتپد. هر دفعه میام اینجا میبینم چقد تغییر کردم
خوشحالم که مینوشتم. خوشحالم که افکارم تو اون سن ثبت شده
شاید بازم نوشتم، کی میدونه!؟
مثلا "صخره" برای من غمگین و پر-مشکله، "نسیم ارغوانی" منو میترسونه. داستانای دیگه ای هم هستن که پابلیششون نکردم و همشون وایبِ نا-خوب دارن. شاید شما بخواین اونارو بخونین ولی من نمیخام بنویسمشون. ترجیح میدم حالم خوب باشه تا داستانام تو واتپد امتیاز و کامنت بگیره.
قبلا امیدوار بودم یه روز بخوام ادامشون بدم ولی الان امیدوارم همین قدر خوشحال و آروم باشم که نخوام قصه ی زندگی دخترای افسرده و ناراحتو بنویسم.
میدونین چیزایی که میخونین و مینویسین خیلی تو حالتون تاثیر میزارن؟ چرا چیزای غمگین میخونین؟ چرا چیزای بد مینویسین؟ دارین به خودتون ظلم میکنین. من واسه همینه که نمیتونم/نمیخام بنویسم؛
ایده که کم ندارم، خیلی ام زیاده. ولی بهشون اجازه ی رشد کردن نمیدم چون قراره یه قسمت از زندگیمو بسازن و نمیخوام چیزی غیر از خوده خوده من زندگی و حالمو کنترل کنه.
یه دنیای جدید بساز. چن تا شخصیت خلق کن. رابطه هاشونو شکل بده. مردم یه مدت باهاش زندگی میکنن. عاشقشون میشن. متنفر میشن. خاطره میسازن. خب؟..
نه، من دیگه دوسش ندارم. (شاید یه روز دوباره، ولی الان نه)
Ignore User
Both you and this user will be prevented from:
Messaging each other
Commenting on each other's stories
Dedicating stories to each other
Following and tagging each other
Note: You will still be able to view each other's stories.