Sign up to join the largest storytelling community
or
Story by Desirèe🐍
- 1 Published Story
Parasite
649
114
3
یه روز یکشنبه بود،نزدیکای ساعت چهار.
پنجره بسته و در اتاق باز بود. تختش بههم ریخته بود و گلوله های اسلحه ه...
#910 in kookv
See all rankings