chuko_ji

هنوز اون حس مضخرف باهامه 
          	اون روز که مثل دیوونه ها مدام میگفتم کسی من رو دوست نداره 
          	اونقدر گفتم که اسم گروه رو عوض کردین و گذاشتین( کسی من رو دوست نداره)
          	روز بعد برگشتم و دیدم تو سه بار بین چرت و پرتام گفتی که دوستم داری
          	من هیچی نگفتم
          	منم دوستت دارم
          	حتی اگه الان ازم متنفری 
          	یا کاملا شیفته یکی دیگه هستی
          	باید بدونی 
          	حق داری که بدونی!
          	منم دوستت داشتم 
          	اونقدری که درباره ات نوشتم
          	۴۰ هزار بار خوندنش
          	ولی تو حتی روحتم خبر نداره
          	و وقتی نقاشی میکنم آخرش شبیه تو میشن 
          	دست خودم نیست 
          	از ناخودآگاهم میان
          	و من همیشه و همیشه دوستت داشتم، دارم و خواهم داشت
          	به عنوان 
          	دوست، دشمن، بیشتر از ی دوست یا ی خاطره که فراموش میشه
          	یا حتی ی آدمی که احساساتتو بخاطرش حروم کرده بودی
          	منم دوستت داشتم باید بدونی

chuko_ji

هنوز اون حس مضخرف باهامه 
          اون روز که مثل دیوونه ها مدام میگفتم کسی من رو دوست نداره 
          اونقدر گفتم که اسم گروه رو عوض کردین و گذاشتین( کسی من رو دوست نداره)
          روز بعد برگشتم و دیدم تو سه بار بین چرت و پرتام گفتی که دوستم داری
          من هیچی نگفتم
          منم دوستت دارم
          حتی اگه الان ازم متنفری 
          یا کاملا شیفته یکی دیگه هستی
          باید بدونی 
          حق داری که بدونی!
          منم دوستت داشتم 
          اونقدری که درباره ات نوشتم
          ۴۰ هزار بار خوندنش
          ولی تو حتی روحتم خبر نداره
          و وقتی نقاشی میکنم آخرش شبیه تو میشن 
          دست خودم نیست 
          از ناخودآگاهم میان
          و من همیشه و همیشه دوستت داشتم، دارم و خواهم داشت
          به عنوان 
          دوست، دشمن، بیشتر از ی دوست یا ی خاطره که فراموش میشه
          یا حتی ی آدمی که احساساتتو بخاطرش حروم کرده بودی
          منم دوستت داشتم باید بدونی

emi13_7

حال و هوای white voice رو دوست دارم پس میخوام شروعش کنم ^^ 

emi13_7

@chuko_ji ♡⁠(⁠>⁠ ⁠ਊ⁠ ⁠<⁠)⁠♡
Reply

chuko_ji

@emi13_7 مرسی که خوندیش
Reply

chuko_ji

@emi13_7 مرسی که خوندیش
Reply

_I_KiMTE

های بیب..
          امیدوارم حالت خوب باشه و سرحال باشی
          ساری که بدون اجازه اومدم توی مسیج بردت.
          ممنون میشم اگه بوکم رو بخونی، اگرم که نمیتونی ممنون میشم به دوستات معرفیش بکنی..
          در کل ممنون میشم از نگاه و نظر قشنگتون♡
          https://www.wattpad.com/story/356328772?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=biby_0&wp_originator=BLGzVDqv3u49SR%2FQFoOUhlxrnNbFvHGJpkmwJ0iy%2BqFmJNUz2KxDgQAzopPLk5E8VGVJA6iVL7USV5qJ1Eg3bcdLYJbawDLL%2BULyJKeBMooJQorFYrcJHA%2FLOoLddA0Y

chuko_ji

@_I_KiMTE دو ماه دیگه که کنکور دادم میخونم
            فقط امیدوارم یادم نره
Reply

chuko_ji

ذوق نوشتم کور شده بود
          استعداد و علاقه من به طبیعت گره خورده بود 
          قلم من به آسمون زنجیر شده بود، اون روزها از پنجره کوچیکی آسمون رو میدیدم.
          آسمون کوچیک بود، ساختمون ها بلند.
           و رقص قلمِ من، در چهارچوب فلزی و مربعی ای محاط شده بود.
           نوشتن ام هیچوقت از اون چهارچوب فراتر نمی‌رفت ,  هر خط تکرار خط قبلی بود.
          تصاویر نقاشی هام پر از زاویه شده بود.
          زاویه ها خفه ام میکردن.
          کوچیک و کوچیک تر می شدم.
          سرم رو که بالا می‌آوردم، سقف مستطیلی رو میدیدم و سرم رو پایین می انداختم، کتابهای مکعبی .
          خط ها همه، خط کسری ، نوشتن؛ تند و بی دقت، آرامش پیچ و تاب دادن خط نستعلیق از دست رفته بود .
          دیگه خودمو هنرمند نمی‌دونستم فقط مهارت داشتم، در حل کردن چند تا مسئله تکراری، یا تصور دقیق شکل مدل فیزیکی. 
          باغمون رو فروختیم.
           مادامی که هنوز نفروخته بودیم، دستم باز بود.
           تا می‌تونستم می‌نوشتم .الان باغمون رو فدای ی مکعب بزرگ دیگه به اسم خونه کردیم که پنجره بزرگتری داشته باشه .
          آسمان را بفروشید که پنجره بخرید .
          باغ رو از تلویزیون میبینم دور تر که میرم، اونم توی ی قاب مستطیلی حبس شده .
          یا شاید من حبس شدم!
          حتی پارکی که میرم هم بین دیوارای مستطیلی بی انتها قرار داره و اینجا که مینویسم، این صفحه هم قابل لمس نیست، قابل دیدن نیست، لطافط و پیچیدگی و گردی نداره.
          من دستامو روی کلید های مربعی، گوشی مستطیلی می کشم و خودمو به اون راه میزنم .
          حتی الگوی لباسهام خشک و ساده و صافه، مخصوصا فرم مدرسه.
          ولی می‌دونم که زیر اون سختی و تیرگی اش، منم قوس و چرخش دارم، منم بالا و پایین دارم، کم و زیاد، غم و شادی ، خشم و ترس، اشک و درد .
          باید برای خودم لباسای جدید بخرم.

chuko_ji

فکر کنم سه ساله دارم اینجا نوروز رو تبریک میگم
          بازم مبارک باشه 
          به امید اینکه سال دیگه خبری از این بهشت اجباری نباشه

chuko_ji

تقریبا
Reply

ItisRaha

@chuko_ji 
            فکر کنم موفّق شدی؟
Reply

chuko_ji

بعد از یک سال و اندی پروف عوض کردم ولی واتپد نمیزاره بکگراندمو عوض کنممم⁦:⁠-⁠*⁩
          یکی که اوتاکوعه یا نیست ی انیمه معرفی کنه بیاد با هم دوست شدیم⁦O⁠_⁠o⁩

emi13_7

@chuko_ji جوجوتسو کایزن که اونم کامل ندیدم :/ 
Reply

chuko_ji

ناراحتم که اینجا و آدماش رو ول کردم و دارم زیست میخونم

ukabedir

@chuko_ji   همه مارو ول کردن . راحت باش گلم
            درستو خوب بخون
Reply

SadafTavousi

@chuko_ji 
            منم ناراحتم که اینجارو ول کردم و دارم زبان میخونم
Reply

chuko_ji

میخام بلاخره به یکی ( ریل) بگم وانشات فالینگ لایت رو بخونه...
          چ هنوز موفق نشدم.
          چرا اینقدر سخته نمیتونممسمصک

kookie_vkok4ever

@chuko_ji 
             یادمه چند وقت پیشم همینو گفتی
            سخت نگیر بابا
Reply