donya_thv2

سلام كسي منو يادشه ؟
          	قرار بود دور شدنم از فضاي واتپد طولاني بشه اما حقيقتا توي فكر اينم كامبك بزنم به نوشتن 
          	نوشتن منو از استرس و جهنمي كه توش اسير شدم دور ميكنه

mnimahdiye

@donya_thv2 معلومه که یادمونههه الان که برگشتییی عالیهه
Reply

lago_lns

@donya_thv2 من تازه واتپدم درست شده داستانت رو میاره ...
          	  ولی طولانی بود نبودنت
Reply

shirinyyy

الان که برگشتی حالم خیلی خوبههه
Reply

hastii_BTS

واقعا دوست دارم بدونم چی شده که کلا همچیو گذاشتی کنار.... 
          تو اولین نویسنده ای بودی که دیدم و my pink boy اولین فیکی بود که خوندم.... 
          خیلی ناراحت شدم که دیگه فعالیت نمیکنی...دلمون برات تنگ میشه:))))

VianBz

درود
          همین الان پارت ۱۷ سایه (شادو) رو تموم کردم 
          واقعا داستان نابی بود خیلی دوست داشتم ادامشو بخونم ولی انگار نویسنده کارشو تموم کرده ولی نمیدونم 
          کاش یکی یچیزی بهم میگفت تا تکلفشو کامل کامل بدونم چون واقعا حیفه همچین داستانی با همچین جزئیاتی رو هوا بمونه

MarziehMostafazadeh

@donya_thv2 عذاب وجدان چرا؟
          
          چون می‌خواستم پارت بعدی رو بخونم وقت نداشتم امروز رفتم که پارت جدید رو بخونم دیدم خطا میزنه و رفتم توی کتابخونه‌م که دیدم بالا نمیاره.
          
          فکر کردم واتپد پاک کرده

filmbardar

https://www.wattpad.com/story/394216037?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=hellhex
          
          _دوست دارم چهره ی یونگی رو موقع دیدن بدن نیمه جون برادرش تماشا کنم ... 
          
          شلاق با تمام قدرت روی تن شاهزاده جوان فرود امد و فرمانده وحشیانه خندید. 
          _میتونی تصور کنی که چقدر منتظر دیدن زجر کشیدنش بودم...
          
           سمت پسرک بی جان رفت و با دست چانه اش را گرفت تا صورت خونینش را تماشا کند .
          -تو نقطه ضعف بردارتی جونگکوک  ... و در جنگ! نقطه ضعف باعث شکسته!!
          
          سلام
          میشه بخونیش و نظرتو بگی؟