callagust
Link to CommentCode of ConductWattpad Safety Portal
سلام خوشحال میشم نظرتو راجبش بدی ممنون هوسوک به چشم های خیس دختر نگاه کرد تمام ذهنش داشت هول چشم های سرد و بی احساس دختر میچرخید حالا مجبور بود حقیقتی که خوابو از چشم هاش گرفته رو به زبون بیاره تا شاید این سکوت کر کننده رو بشکنه " میدونم که من الان برات غریبم ولی تا وقتی بخوای من پیشتم قلب من همیشه متعلق به تو بوده و هست " https://www.wattpad.com/story/324609694?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=callagust&wp_originator=q749Q%2B49nIXyAXB%2BzCzwIOoxASX9npcbQWd0I8h1qMsssGI6y%2F1fZCPgXgxawnCKRlwe49ohR2eR3%2BX5gwfITO%2Ft9o2a2Ytzs%2BZzZlQYEVud7%2Fb%2BaCMB3cfzOaBMKD71