iii_bts

          خیابان شانزه لیزه ، زمان حال: (۱۹۸۳)
          به عنوان یک مرد ۳۷ ساله در اواخر دهه سی سالگی بچگونه و دور از منطق بود که چشماش رو به سنگ فرش های کف خیابون بدوزه تا نگاه کند و کاو کننده اش توی محیط نچرخه! اما خیلی خسته بود... خسته بود از زندگی کردن توی خاطرات گذشته! میدونست بالا آوردن نگاهش و دوختن اون به اطراف قراره باز براش تداعی کننده ی ایامی بشه که خوی سرکشش باعث شده بود به جای این زنده بودن امروزش زندگی کنه!
          اون روزا... اون یک مرد قانون شکن بود... البته که بود! آخه مگه چند نفر شجاعت بوسیدن معشوق هم جنسشون رو توی خیابون اصلی پاریس داشتن؟ یا مثلا گرفتن دست هاش موقع قدم‌زدن، نشستن روی صندلی های کافه فرانسوی کنج خیابون و خوردن کروسان آغشته به هات چاکلت معروف اونجا از دست های همون معشوق هم جنسشون؟ 
          و ثانیه ای بعد مرد به خودش اومد، متوجه شد حتی بدون نگاه کردن به محیط پیرامونش قلب بی منطقش باز هم میتونه پرواز کنه به اون روزا، شاید اگر دست هاش رو توی جیب های پالتوی بلند نسکافه ای رنگش مشت میکرد کمی ... فقط کمی این دلتنگی دست هاش برای اون دست های همیشه سرد کمتر به چشم میومد؟
          تلخ خندید... 
          دختر کوچولوی شیرین زبونی که چشم هاش عجیب مشابه چشم های درشت و تیله ای کردش بودن رو به خاطر آورد:
          _عمو؟ من میتونم بابا صدات کنم؟
          _نه!
          _چرا نه؟
          _چون اینجوری بابات ناراحت میشه!
          _نمیشه!
          _البته که میشه! مردا دوست ندارن بچه هاشون یه مرد غریبه رو بابا صدا بزنه!
          _اگه من بابا نداشته باشم چی؟
          
          https://www.wattpad.com/story/364949022?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=iii_bts
          
           
          

_bunisa

سلام کیوتی، ببخشید که بی‌اجازه پیام می‌دم ولی ممکنه یه شانس به داستانم بدی؟ شاید خوشت اومد❤️
          
          https://www.wattpad.com/story/391482835?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=_bunisa

CecilionV

هی زیبا رو، اگه فیکشن مافیایی/جنایی/اکشن از چانبک و سکایهون (ورس) دوست داری‌؛
          خوشحال میشم همراهی‌ت رو کنارم داشته باشم ฅ(• ﻌ •)ฅ
          
          https://www.wattpad.com/story/384782312?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=CecilionV

khakestar

هایـ بیبـ... 
          خوشحالـ میشیم به اولینـ فیکشنم یه سر بزنیـ و نظرتو برایـ بهتر شدنـ نوشته ام برام بنویسیـ❤️...
          https://www.wattpad.com/story/384660686?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=khakestar

bhrRoman1

اگر از ژانر فانتزی و اساطیری . فرشته و شیطان خوشت میاد 
          ی سر به فیکشن من بزن 
          اولین فیکمه و به نظر و ووت تو نیاز دارم ✨
          https://www.wattpad.com/story/351669348?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.plus&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=bhrRoman1