fatemehstylinson

سلام . من باز توی انتخاب دوستم ریدم. کاش آدما رو عمیق نشناسم. عمیق شناختن آدما نا امیدم میکنه. چقدر این دختر پیکمیه؟ چقدر پررو و گدا و خود خواهه؟ همه چیز باید طبق چیزی باشه که اون میخواد اگر نباشه به کصش برمیخوره، کیرم تو خودتو دوست پسر عن تر از خودت ، آدم به لیاقتش میرسه، گدایی مثل تو حقش همین گدایی بود که گیرت اومد و بعد هم ولت کرد، برای اون هم همین ادا ها رو اومدی که خسته شد ولت کرد، البته کاش حداقل بود تا من عمق آویزون و لجن بودن تو رو نمیفهمیدم. ریدم تو تککک تکککککک آدمای اون مدرسه ی کوفتی که هیچکس توش سالم و لایق دوستی نیست. خدایا لطفا بعد از مهاجرت دوستای خوبی رو سر راهم بذار تا هست سال اخیر رو بشوره ببره کیرم توشششش

خوبه که تاریخ بزنم پس ۱۲ مهر ۴۰۳ 
          اینو مینویسم که وقتی قراره یادت بره چقدر خونه موندن هم سخته، چقدر تحمل پدر و مادر و خود خواهی های داداشت سخته، یادت بیاد و یادت هم بمونه 
          اینجا هم گل و بلبل نیست و آدمای اینجا هم فرشته نیستن. به اندازه ی سه نفر بار و سنگینی استرسشون رو دوشته، خرده فرمایشات و خود خواهی هرکدوم رو باید تحمل کنی. آخ از فامیل به درد نخور که وقتی بری میفهمی بود و نبودشون هر دو رنج و عذابه. سردرد و چشم دردات، ریزش موهات، استرسات، دور ناخونات که سالم نمیمونن، اصلا از همه مهم تر این حال بد درونیت که روز به روز با اینجا موندن بیشتر میشه همه و همه رو یادت بمونه و بدون تنها باشی و رو پای خودت باشی و بار فقط خودت رو به دوش بکشی بهتر از اینه که به خاطر پولی که اینجا میگیری و خونه ای که یه اتاقش در اختیارته انقدر منت و فشار سرت باشه ... دلم الان خیلی برای خودم میسوزه ...باید خانواده رو جمع کنی همه کشیدن کنار هر کس میگه به من چه و کوفت و زهرمار و تو باید جور همه رو بکشی اما این درست نیست و این شاید اولین باریه که قراره اهمیت ندیم خب؟ تو کار اشتباهی نکردی که بخاطرش استرس و عذاب وجدان داشته باشی..تو فقط گیر پدر و مادری افتادی که رشد عقلی درستی نداشتن و هنوز عین دو تا بچه ی زبون نفهم با هم و با شما رفتار میکنن....نجات خواهی یافت و اون روز از تویی که توی آینده ای دعوت میکنم همینجا بگی الان اوضاع چطوره؟ 
          امیدوارم همیشه خوب باشی و همیشه سعیم اینه که تو رو از همه بیشتر خوشحال کنم امیدوارم که بتونم و اشتباه نکنم. در آرامش باشی من♡

حتی نمیدونم چندمه ولی امروز یکشنبست و تو دیشب رو زنده موندی...حال بد بعد از انگل شناسی اصلا قابل تعریف نیست اینکه حتی مامان و بابات هم عمق حال بدتو نفهمیدن اینکه به هیچکس نتونستی هیچی بگی اصلا چه شب آشغال و افتضاحی بود چقدر گریه کردی ولی ردش کردی... باید این درسو بگیری که هیچی اونقدر با ارزش نیست که انقدر شدید به هم بریزی...اصلا بیوفتی مگه چی میشه؟..ایران بمونی هم ته ته تهش باز باید بیای این خراب شده که من تو رو میشناسم هررر کاری شده میکنی تا دیگه پات اینجا باز نشه برای این رشته ی کوفتی... خدا خودش بهت کمک میکنه و از پس همه چی بر میای با جزئیات... گوگولی من تو مورد علاقه ی منی تا همیشه..دوست دارم و بدجور پشتتم.
          دیگه نبینم پشت خودتو خالی کنی و انقدر چند تا نمره ی بدرد نخور رو از خودت با ارزش تر بدونیا..خودتو با کسی مقایسه نکن تو فقط خودتی و خودت.

چقدر باید یه آدم مریض و نفهم و نچسب و جنده ی توجه باشه؟ رل که میزنه ما رو یه جور میگاد کات هم که میکنه یه جور 
          هی راه بیوفته به همه بگه وای عکسمو نشون مامانش داده مامانش گفته چه دختر خوشگلی ، وای مامانش میدونه، وای تو کافه ازم خواستگاری کرده یه شیخ عرب پولدار ، وای این تو کفمه ، وای با این یکی رل زدم ، وای کات کردم و هرررر دفعه اورژانس بیاد توی اتاق ما به خاطر این جندددده ی توجه 
          واقعا این بار اگر بخواد گوه اضافی بخوره میرم به دانشگاه میگم تا بدونن این لجنی که سر کات اولش چیا پشت سر اون بدبخت گفت خودش چه خارکصه ایه 
          خدایا فقط منو نجات بده فقطط کمک کن بتونم دو ترم بعد رو مرخصی بگیرم و از این مملکت برم خدا نمیدونی چقدر الان از تههه قلبم این خواسته رو ازت دارم 
          خواهش میکنم کمکم کن خودت بهم آرامش و موفقیتی که میخوام رو بده 

بذار اینجا میگم تا خالی شم امروز ۲۵ خرداد ۱۴۰۳ هست و فقطط شاشیدمممم تو خوابگاه، شاشیدممممممم تو آدماش شاشیدم تو این دختره ی جنده توجه که هر روز با یکیه هیچ کس هم نمیتونه این شفته کص پیک می رو تحمل کنه سریع کات میکنن، ریدمممممم تو اول و آخر دانشگاه و امتحاناش و دانشجوهاش ، شاشیدم به تککک تککککککک بچه های کلاسمون که انقدررر عقده ای و عوضی و پیک می و نچسبن. انشالله سه هفته ی آینده آخرین روز های بودن توی این جهنمه ففط خدایا زودتر تمومش کن زودترررر تمومش کن به من آرامش بده تا بتونم تحمل کنم خداااااا 

امشب به شدت غربت بر من چیره شده و ناراحتم هشت اردیبهشت چهارصد و سه هست و توی خوابگاه توی غارم دارم گریه میکنم و فقط میخوام که این ترم تموم شه این آدما تموم شن خودم تموم شم دیگه هیچی نباشه هیچی هیچی هیچیییی

سلام عزیزمم
          فن فیک ددی تومو رو داریم دوباره آپ میکنیمم
          خوشحال میشیم بخونیشش
          https://www.wattpad.com/story/364307159?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Ravenjn

من به ۱۴۰۳ امیدوارم 
          بی منطق..بی دلیل....ولی امید دارم که سال پر ترقی برای من خواهد بود 
          من از ۱۴۰۲ زنده و پررررر از تجربه بیرون اومدم
          زیاد غمگین و عصبانیم ازش ولی امید دارم و هرکاری از دستم بر بیاد برای آیندم میکنم از این به بعد 

بعد از قرنی برگشته باشه صاحب اکانت؟
          سال از پس سال میگذره ولی واتپد آپشن ایموجی رو به مسیج بوردش اضافه نمیکنه:/ 
          هیچ جا واتپد نمیشه قشنگ حس خونه رو میده:))))

هلو بستی،
          
          میخوام بهت یه کتاب هدیه بدم ولی قبلش ، 
          
          بیا باهم بریم توی خیابونای لندن دور دور
          
          و بعد یه سری به پارکی که زیام داستان باهم آشنا شدن بزنیم و از کافه ای که زین برای لیام شکلات داغ خریده، هر خوراکی ای که دوست داریم بخریم و تا رسیدن به محلی که کتاب رو گذاشتم با خوردنشون مشغول شیم و کلی حرف بزنیم
          
          آ رسیدیم، همینجاست 
          
          * کتاب رو به سمتت میگیرم 
          
          با عشق تقدیم به تو، امیدوارم ازش کلی لذت ببری❤️
          
          لاو یو❤
          
          https://www.wattpad.com/story/305086937?