"یه داستان جدید دارم که مطمئنم عاشقش میشید! قصهی یه دختر ایرانی که تو دنیای فشن و مد پر از رؤیاهای بزرگه. وقتی به فرانسه میره تا به آرزوهاش برسه، تو مسیرش با یه غریبه آشنا میشه... اما این آشنایی یه اتفاق ساده نیست! حس میکنه سرنوشت یه برنامههایی براش داره که اصلاً انتظارش رو نداشته. فکر کنید چی میشه وقتی عشق، سرنوشت و یه عالمه پیچ و خم تو راهش ظاهر میشن… دوست دارید باهاش همراه بشید و بفهمید چه ماجراهایی در انتظارشه؟"
https://www.wattpad.com/story/382398239?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Teddima
سلام خوشحال میشم یه نگاه بندازید :)
❞ من برات خطرناکم. میتونم تو رو با این عشق خفه کنم. میتونم تمام وجودت رو به اسارت خودم دربیارم و یا حتی بدتر... میتونم کاری کنم که نتونی حتی یک لحظه بدون من زندگی کنی...❝
سریر مقدس. داستانی دربارهی انتقامهای خونین، قلبهای آتشین و بوسههای زهرآگین.
شاهزاده نامجون به خاطر ماهیت بی ارزشش به عنوان یک بتا از خاندان سلطنتی کاملور طرد شده است. حالا سالهاست که دور از برادران آلفا و مادر پلیدش زندگی میکند. اما طولی نمیکشد که پای شاهزاده دوباره به دربار باز میشود. سانیا، ملکهی زیبا ولی نادان کاملور نقشهی حمله به کاریستینیا در سر دارد و ناگریز، شاهزادهی طرد شده را به عنوان فرماندهی ارتشش بر میگزیند.
حالا، او در اسارت دروغهاست و زمانی که با شاهدختی از کاریستینیا ملاقات میکند، همه چیز بدتر و حصار دروغها هر لحظه تنگتر میشود...
https://www.wattpad.com/story/284272862?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=sam_hanoul