giakimeon

چقدر دلم می‌خواد بیام آپ کنم و چقد حوصله ندارم

theAminUser

@giakimeon چقدانه بهت میاد
Reply

ZahraVahidi1

onseaa

Dcremanu

سلام عزیزم، روزت بخیر
          من به تازگی کافونه رو شروع به خوندن کردم و چند روز پیش تاجایی که نوشته شده بود، ازش لذت بردم.
          ممنونم بابت وقتی که براش گذاشتی 

giakimeon

@Dcremanu سلام عزیزمم خیلی خوشحال شدم که دوسش داشتی
Reply

IELAORIGINAL

- تو نیز به اندازه ی من، مرا می خواهی؟ آن قدر که بر درد، ترس و ننگ غلبه کنی؟
           لب پایین پرنس را مکید و طعم چای و شیر را از آن ها چشید.
          - حضور تو، درد را برایم گوارا، ترس را جسارت و ننگ را به افتخار تبدیل می کند.
          نجوا کرد و لب هایش را روی گلوی پرنسش نشاند. 
          اینبار با زبانش لبهای خود را تر کرد و همانطور که پهلو های پرنس را در دست می گرفت مک های عمیقی به گردن او زد. تن پرنس از آن لذت سرشار می لرزید و کُنت را وسوسه می کرد دندان هایش را در گلوی او فرو کند، اما در دل به خود تشر زد که این اولین بار اوست و نباید آزارش دهد.
          عمیق ترین مک لُرد، اولین ناله ی کشدار پرنس را بلند کرد و هوسوک درحالی که حنجره ی او را می بوسید، پذیرای آن لرزش شهوت انگیز شد. 
          - صدای زیبایت را رها کن... نامم را... نامم را صدا بزن...
          
          
          سلام عزیزم خوشحال میشم این داستان زیبا و خاص رو امتحان کنی، ژانرش کلاسیک اروتیکه و کاپلش ویهوپه.
          
          https://www.wattpad.com/story/293074700?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=IELAORIGINAL&wp_originator=riyAXcaaiZCUVjpyptN6z%2BxZ7YjgQYk5B7FQ2VpFrtFdChKveN942BCLNPU2X%2FbIPZkSzfbYPw8AZC3CObbweaPG%2Fg4rJvdrmOBHZfdfjVBeOM%2F8hATIyaxSSwuOte5l

rillayemarilla

وای باورم نمبشهههه پروفت مثل خودم آنه اسسسس

rillayemarilla

@giakimeon 
            دسممسحضح خیلی ذوق مرگ شدمم
Reply

giakimeon

@silver_shaade نسنسنسنسنسن ارههه 
Reply

Im_jonas

کجایی دختر :(
          خیلی وقته دلم حال و هوای کافونه رو می خواد...

Im_jonas

@Im_jonas موفق باشی گودو♡
Reply

giakimeon

@Im_jonas نسنسنسن اتفاقا خودمم دلم براش تنگ شده ولی خب میخوام تو وضعیت روحی خنثی باشم و بنویسمش.اخه میگن مثلا اگه یه نویسنده ناراحت باشه و بنویسه،داستان ناراحت کننده میشه،اگه خیلی خوشحال باشه،داستان یهو خوشحال کننده میشه و...من نمیخوام فیک طبق احساساتم پیش بره:')و الان اگه بنویسم قطعا یکی از کارکتارو می‌کشم-ببخشید بابت تاخییرر سعی می‌کنم زود زود اپ کنم
Reply

arydokht92