هلو من همین great_commanderrr ام ..متاسفانه ایمیلم نابود شده و این اکانت ب چوخ رفته...
اگ دوسدارین ادامه فیک ارریارو بخونین از این اکانت دنبالم کنین...
جان:تو دقیقا چیکار کردی
شرلوک:جان برات توضیح میدم خواهش میکنم
بدون توجه بهش به سمت اتاق خوابشون رف ساکتو در آورد و لباساشو توش پرت میکرد
شرلوک:داری چیکار میکنی
جان:من برات کافی نبودم نیازی به وجودم اینجا نیس
جان قدماشو به سمت در اتاق تغییر داد
شرلوک خودشو جلوی در انداخت
شرلوک:نمیزام بری
جان:برو کنار نمیخوام آخرین باری که میبینمت بزنمت
شرلوک:بهم فرصت بده برات همه چیرو توضیح میدم
جان شرلوکو با بی رحمی کنار زد
شرلوک نتونست تحمل کنع مچ جانو گرف
جان:ولم کن فرصت دادم بهت خیلی زیاد
شرلوک:جان خواهش میکنمم التماست میکنم این کارو با من نکن
جان:به من دست نزن دیگه حق نداری به من دست بزنی
صدای کوبیده شدن در با سر خوردن اشک شرلوک همراه شد
اگه دنبال جایی هستید که همه چیز رو در قاب داستان داشته باشه اسمات همه لبخند ها غم ها تلخی ها مرگ ها این داستان نا امیدتون نمیکنه
خوش حال میشم ازم حمایت کنی
من نمیدونستم که فیک جانلوک داخل ایران هم طرفدار داره..
وقتی فهمیدم با خودم فکر کردم چرا منم علاقه به نوشتنم رو با علاقه به این کاپل شیرین و دوست داشتنی یکی نکنم؟
پس شروع کردم...
ممنون میشم و خوشحال اگه همراهیم کنی. و بخونیش