busantownroad
داستان امگای مغلوبی که با انگشتنما شدنش در جامعه، رفته رفته صبر و ضعفش جای خودش رو به بی تحملی و قدرت داد و او تصمیم گرفت تا شهرش را برای مدت نامشخص که حدس میزد تا آخرین لحظه ی زندگیاش باشد، ترک کند و برای ساختن زندگیای همراه با همه ی آرزوهایش درست در وسط جزیره ی اولونگدو، آماده شود، اما هیچوقت در اطرافش انتظار گرگ سیاه پوشی را که هر قدمش را میپایید، نداشت. https://www.wattpad.com/story/285640582?utm_source=ios&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details&wp_uname=busantownroad