hanaheidarynejat

دنیا عجیبه 
          	عجیب تر از آدما

hanaheidarynejat

@hanaheidarynejat شاید کارما هم تو دنیا دخالت داره ک اینطوری شده
Reply

def-owl

منطور از دنیا کل دنیاس یا کارما؟
Reply

shayllllin

Tamiehur

taranehgoodarzi

سلام سلام دوست عزیزم من ترانه هستم و حدود ۶ سال هست داستان و رمان مینویسم اما تا الان توی تلگرام فعالیت داشتم و تازه اومدم واتپد..این داستان عاشقانه و استریت هست و هر شب آپ میشه..امیدوارم بخونین و با حمایتتون بهم انرژی بدین...
          https://www.wattpad.com/story/269301103?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=taranehgoodarzi&wp_originator=%2BaxvHhAxcockf7K%2F8pppdFiRTZ%2FH2bvGgxCDJMOErLzTx8YzSma%2F%2F0liB4O7FJTULCbC2yD9tpJ1bnoDi641syaEih%2BJx5EEcGpX5M2u0%2B%2FqXJedIqf%2Bidfn041eREJ4

wowmelisa

یونگی، یک خون آشام قدرتمند و خشن.. 
          جیمین، یک گرگینه قدرتمند و مهربون.. 
          کوکی، آخرین نسل باقی مونده از بالکی ها.. 
          وی، عاشق همیشگی کوکی..
          نامجون، ولیعهدی دانا و در جست و جوی صلح..
          جین، گرگینه ای وطن فروش و رها از هر چهارچوب..
          جیهوپ، جادوگری زخم خورده از روزگار و سوخته در عشق یونگی..
          جاودان و خاموشی..
          عشق و نفرت..
          خون و آتش..
          ☄☄ به دنیای فیکشن من خوش اومدی ☄☄
          
          https://www.wattpad.com/story/250487414?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=wowmelisa&wp_originator=JlqBX0D8rnVg8ZKSgo7WW6ZcNCQEDewPYHubnFEi%2F7Ny%2FW2KjZvTLbkTl0SdJG%2FCxw2JEusgPSHbh7olyu1GhTQ9VtVG1fwNTwwF4o%2Bm8DQ3txY0osCw1EBA0RkZUh8e

JUST_NEGIN

♡عشق لطیفه ،زیباست و آرامش بخشه ،میتونه از تاریکی های وجودتت نجاتت بده و تو رو متعلق به کسی کنه که آغوشش همه دنیاته . اما همون قدر که ایمنه ،خطرناک و ریسک آورم هست !
          
          بخاطر همین هم بود که مین سو هیچ وقت نمیخواست ریسک کنه و عاشق بشه .
          اما همچیز وقتی تغییر کرد که تهیونگ رو بطور اتفاقی ملاقات کرد و اون بهش قول داد، ازش مراقبت کنه و همیشه عاشقش بمونه :
          ((دستام رو بگیر و همین یک بار رو با من ریسک کن .قول میدم که پشیمون نشی .قول میدم نزارم اذیت بشی و هیچ وقت تنها نزارمت . دوستت دارم مین سوی من ))
          
          اما عشق ،به اعتماد نیاز داره ...اعتمادی که تهیونگ نداشتش و باعث شد حتی اجازه صحبت کردنم به مین سو نده  و همچیز با یک اشتباه تموم شد ‌...
          
          سرنوشت همیشه آدما رو تو زمان و شرایط مناسب اتفاقی سر راهتون قرار میده و سرنوشت برای مین سو و تهیونگ جوری داستان رو مقدر کرده بود که اونا دوبار همو ملاقات کردن .
          
          و تنها بخش کامل نشده داستان اینکه آیا اون اشتباه، پایان دردناکشون بود یا استارتی برای شروع دوبارشون ؟
          
          I think you'd like this story: "START AGAIN" by HELI_bts on Wattpad https://www.wattpad.com/story/256641201?utm_source=android&utm_medium=ir.eitaa.messenger&utm_content=share_reading&wp_page=reading&wp_uname=HELI_bts&wp_originator=ZvPzqZwesKTyoa0QKFwW7PBs8XwJ1VrS6UmRG%2BR3isN9vjXOzQcGBm9EcryVxfS4tWKyWufgfq6t91uBlMHBL9E71Fcw7VqZRn%2BYmuz9kNSZiqp9CF%2F7gMDtZ56%2BT%2BFQ

jdjkeowok

- بزرگ ترین ترسم توی زندگی شاید ارتفاع بود . میدونی چرا؟! چون هروقت روی یه ارتفاعی وایمیستادم ، پاهام سست می‌شد و از ترس اینکه بیوفتم چشمام رو می‌بستم..اما همه‌ی این ترس ها قبل از اومدن تو توی زندگیم بود..تو که اومدی بزرگ ترین ترسم از دست دادن تو شد....
          ( تیکه ای از داستان )
          
          سلام عزیزم!
          خوشحال میشم به داستانم سر بزنی و اگه خوشت اومد به بقیه هم پیشنهاد کنی❤️⛅
          https://www.wattpad.com/story/254947808