hani802001
Link to CommentCode of ConductWattpad Safety Portal
خسته شدم از بس اومدم واتپد و دیدم بوکهایی که دنبال میکردم و خیلی هم دوستشون داشتم، رها شدن.
برای همین دوست ندارم هیچ بوک دیگه ای رو توی این اپ شروع کنم به خوندن...
Firooze2002
اینبار جونگکوک بود که حرفشو میبرید.
- چرا لازمه!
خیلیم لازمه.
تهیونگ من هیچ وقت نخواستم با قاشق نقره بدنیا بیام.
هیچ وقت نخواستم سرمو روی بالشت پر قو بزارم و آره...
به هیچ وجه هم نمیخواستم به این آکادمی بیام!
دستشو مشت کرد.
خیلی جاها ضعفشو نشون میداد.
درست مثل الان!
- اشتباه کردم! چانیول واقعاً دوست خوبیه!
اونم یه کره ایه!
ولی هیچ وقت این حرفارو بهم نزده بود...
اونم مال این کشوره اما حتی غریبه تر از تو! اون همیشه به حرفام گوش میده اما هیچ وقت بهم بی احترامی نمیکنه.
اون منو سرزنش نمیکنه تهیونگ، برعکس تو...
تویی که داری مثل دشمنت نگام میکنی!
من توی جبههی مخالف تو نیستم!
قسمتی از پارتمونه، دوستش داشتی لینک زیر رو لمس کن
https://www.wattpad.com/story/305579639?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Firooze2002&wp_originator=O81sm4Q6CrYzzXznFVsr0rQX94ZlwaiMaPOCHAGJxKQZZXMRzWIyDyFSZ9p49xwqiQDSwRQSq3jmapYocfci0lwGWm5Yhbvlpmc%2Bwf8HG07ND6u%2BJmqUCNP%2F5lJIiHGw
purrpleworld
خلاصه :
جونگکوک، پسر 19ساله ای که سال اخر دبیرستانه و عاشق نقاشی عه. روحیه حساس و شکننده ای داره!!
از نظر خودش خدای بدشانسیه . طی اتفاقاتی خانوادش اونو طرد میکنن .
اما چی میشه اگر اون با یه مرد سرد "همخونه"بشه!!!
ولی یک چیزی بگم یادتون بمونه :
"گاهی وقتا بدشانسی هامونم از سَر خوش شانسی هست"؛
این رو بعدا متوجهاش میشیم.https://www.wattpad.com/story/302954238?utm_source=android&utm_medium=whatsapp&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=vkookiot7&wp_originator=d1ERCw4W6hOEGcaR3iE%2FHl3tyeRGFFxgRquA0JGstzqWKNhrWHWflD5F2lIR5W66WUvGZp8wMZSLVfnDs90ukZ4rJCVGkB6uJQpNkZvY6192%2Bq%2ByFlvsdm%2B3igtbdR8s
سلام لاو
ما تازه شروع به نوشتن این بوک کردیم و از حمایتت بینهایت ممنونیم!
سناریو خیلی جذابی داره و روش خیلی کار شده.
مطمئنم که از خوندنش پشیمون نمیشی!
یه سر بهش بزن امیدوارم لذت ببری
hemktktkf6r
سوییت هارت مرسی برای ووتات~ ♡¡
EYmi_SAri
راستش اول فقط اومدم فیکمو به امید پیدا کردن یه ریدر دوست داشتنی بهت معرفی کنم ولی بعدش واقعا ریدینگ لیستات و ویژگیای خاصی که برای دسته بندی هر کدوم داشتی و همین طور توضیحاتت راجب فیکا توی بوردت ، واقعا تحت تاثیر قرارم داد... و خیلی برام جالب بود^^♡
اینکه فقط لازم نیست نویسنده باشی تا حرفی برای گفتن داشته باشی... و این واقعا جذابهシ︎
خب امیدوارم فیک منم این شانسو داشته باشه که توی یکی از اون ریدینگ لیستا جا بگیره اما حتی اگرم این شانسو نداشت ، امیدوارم منم مثل تو یه ریدر خوب واسه فیکا باشم چون این میزان توجهت به فیکا و داستانا واقعا ارزشمنده=)))
موفق باشی سوییتی و مراقب خودت باش^~^
بازم ببخشید که بی اجازه وارد بوردت شدم❥︎
hani802001
@EYmi_SAri ببخشید من بخاطر درسام خیلی وقت نمیکنم زود به زود به اینجا سر بزنم. و میخوام بگم از قبل یکی از بوک هات رو خوندم و توی ریدینگ لیستم هست! اتفاقا کارت رو خیلی دوست داشتم. ترافلگار که کاپلش یونمین بود. نزدیک به یک سال پیش هم خوندمش! بیشتر بنویس، منم قول میدم بخونمشون
•
Reply
EYmi_SAri
های بیب^^
ببخشید بدون اجازه وارد بوردت شدم♡
خوشحال میشم اگه دوست داشتی به فیکم یه سری بزنی و در ادامه نظرتو بهم بگیシ︎❥︎
https://www.wattpad.com/story/274092859?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing℘_page=create℘_uname=EYmi_SAri℘_originator=IucooZ%2FE0tuvQa0gQapDZ1WvyKM9vAh0DsOniAPBoD6Hk%2F2Hl%2FxE5dpFY32tWwNO4alNLI8%2BOLumnXK2ydkbJVPrwtRTxy5JFsv71q2aQK1mZDMgh8oFCmBFHLR%2B%2BhAd
uzamos
فقط از کنجکاوی اومدم اکانت کسی که بوکم رو به ریدینگ لیست " Wanna starring " اد کرده بود، رو ببینم و واوو...
بیو و نقل داستانی که خوندی و نظرت راجبش ..؟")
چه کار جذابی و چه ریدر متفاوتی..
واقعا خوشحال میشم اگه همچین کسی بوکمو بخونه و بهم نظر بده
داگا باکا :^
hani802001
@uzamos راستش خیلی وقت بود دنبال بوکی با این مضمون بودم...متاسفانه هنوز در حال آپدیته و من معمولا میذارم کتابا تموم بشن و بعد شروعشون میکنم.بیصبرانه منتظر خوندن داستانت هستم :)
•
Reply
hani802001
از این به بعد توی این قسمت معرفی و بررسی کتاب های خونده شده م رو قرار میدم.شما هم اگه دوست داشتین میتونین بهم بپیوندین :)
hani802001
#1 ادامه ی بررسی وگرنه نمیتونسیتیم اون حس پروانه ای شدن شکممون رو موقع قسمتای رومنس داستان،داشته باشیم.بعد مدتها داستانی رو خوندم که بدون داشتن اسمات،ضربان قلبم رو بالا برد و چیزی جز یک قلم قوی در بیان نمیتونست همچین کاری باهام کنه.لمس ها،نفس های گرم و صدا ها به قدری خوب توصیف شده بودن که حتی وقتی الان بهشون فکر میکنم،قلبم دوباره تپشش بالا میره و گرم میشه.البته که جا داشت نویسنده جونمون :) یکی دو اسمات حداقل جا بده توی داستان.ولی خب راضیم ازش.یجورایی به افراد زیر هیجده لطف کرده تا بتونن با خیال راحتتر داستان رو بخونن...تنها کاستی ای که میتونم به این بوک نسبت بدم،معدود بودن جملات ماندگار و قصار بود.الان من کلی از این کتاب لذت بردم و حال کردم باهاش.جوری که میام بازم یه روز میخونمش؛ولی نمیتونم یه جمله ی خیلی تاپ و خاص به یاد بیارم تا اگه خواستم به کسی معرفیش کنم با گفتن یه جمله و نه خلاصه داستان،ترغیبش کنم به خوندن خلاصه اگه خسته شده بودین از داستانای تخیلی و خیلی دارک،و دلتون میخواست حالتون خوب شه با یه داستان عاشقانه؛کتابش مهیاست.کافیه دکمه ی رید رو بزنین و شروعش کنید و برای چند ساعت داخل دنیاش غرق شین
ziiiyo
@hani802001 عاو اولا ممنون از نظرات دقیق طولانیت و خوشحالم که این نقاط قوتو توی داستان دیدی. ولی حقیقتا من با ننوشتن اسمات در حق کسی لطف نکردم:") من فقط خوشم نمیاد از اسمات نوشتن و فکر نمیکنم این یه جزء لازم و مهم توی فن فیکشنه. مثلا مگه هر فیلمی که صحنه اروتیک نداره بی ارزشه؟ حتی من فکر نمیکنم تمام فن فیکشنا باید عاشقانه باشن. به هرحال ممنون ازت^^
•
Reply
hani802001
#1 معرفی کتاب [Y.G] اثری از نویسنده خلاق و دوست داشتنی : @ziiiyo ژانر:رومانتیک-کمدی-تا حدودی جنایی ریت سنی بر حسب برداشت من:شونزده سال به بالا خب خب...این اولین معرفی کتاب توسط منه.فعلا هیچ فالووری ندارم و البته برام مهم هم نیست :)))چون یجورایی اینکار رو بخاطر خودم میکنم.نمیخوام کتابایی که خوندم رو زود فراموش کنم و دلم میخواد نظرم رو یه جا ثبت کنم و بعدا که دلم تنگ شد بیام دوباره تجدید خاطره کنم باهاش.همونجور که بعد دیدن سریالا و فیلما نوشتن بررسی و نقدشون رو تکلیف خودم میدونم،بعد از خوندن داستان ها هم همچین احساسی بهم دست میده.زیاد حرف زدم؛بریم سراغ اصل مطلب: وای.جی اسم خاصیه نه؟ لو نمیدم چرا اسمش اینه.چون حتی این اسمم خودش یه پا سوپرایز داره واستون داخل داستان! اولین چیزی که چشمم رو گرفت قلم رسا و جالب نویسنده بود.با شوخی های خاصش که دم دستی و تکراری نبودن!نمیدونم تا حالا سعی کردین طنز بنویسین یا نه؛ولی بدونین کار بشدت سختیه و هرکسی نمیتونه ازش بربیاد.اما نویسنده ی عزیزمون شوخی های به جا و خوشگلی رو ترتیب داده بود که تا آخر داستانم حفظ شد.من واقعا میخندیدم با هر پارت کمدیش.واقعا! شخصیت پردازی فوق العاده حسن دوم این کتاب بود که باعث شد در ریدینگ لیست بهترین ها قرار بگیره.یعنی جوری این کار به خوبی انجام شده که شما تک تک شخصیت ها،چه اصلی و چه فرعی،رو لمس میکنی با وجودت.با برونگرایی و احساسی بودن تهیونگ میری رو ابرا از خوشحالی،یا از درونگرایی و مهربونی یونگی دلت میلرزه.جوری باهاشون ارتباط برقرار میکنی که انگار خیلی وقته میشناسیشون...و بنظرم این رو مدیون طولانی شدن داستان و جزئی نگری نویسنده باید بدونیم.دیدم که توی حرفاش میگفت داستان طولانی شده و کند پیش میره؛اما باید سیر طبیعی داستان طی بشه و چه خوب که طی شد!