امشب آیلا نداریم. چون مشکلاتی با لپ تاپ داشتم و نتونستم پارت رو برسونم. اما یک سناریو طولانی با کاپل سکای داریم که اگر دوستش داشته باشید من ادامه اش میدم.
بخونیدش و لذت ببرید.
امشب آیلا نداریم. چون مشکلاتی با لپ تاپ داشتم و نتونستم پارت رو برسونم. اما یک سناریو طولانی با کاپل سکای داریم که اگر دوستش داشته باشید من ادامه اش میدم.
بخونیدش و لذت ببرید.
-خوبی ؟
+خوبم
-اینجوری به نظر نمیرسه
هومی زیر لب گفتم
-درد داری ؟
سرم رو تکون دادم ، بلند شد و اومد کنار نشست دستش و گذاشت رو شونم
-زمان دردتو آروم میکنه
لبخند زدم و لبخندم گشادتر شد و بعد چند دقیقه به قهقهه ای افتادم
قهقهه ای که پر از درد بود
مچاله شدم توی خودم و در حالی که چشمام پر بود گفتم :
+کاش آدم وقتی ضربه می خوره نفهمه از کی بهش ضربه زده
-چرا ؟!
+چون هميشه اگه ضربه انقدری قوی باشه که تورو از پا بندازه حتما از جانبِ کسی که خيلی بهت نزدیکه ، چون آدمهای غریبه که نمیدونن به کجا بزنن از پا بیفتی! و اینکه تهش بفهمی از کسی ضربه خوردی که بارها بلندش کردی و بهت تکيه کرده تا ادامه بده ...دیگه بلند شدن خيلی خيلی سخت میشه
-----
I think you'd like this story: "My Gazelle" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370380218?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
سلام زیباروی ها…
هدیلا هستم و بعد از غیبت طولانی و اجباری برگشتم…
به دلیل مسایلی که احتمالا همتون راجبشون میدونید(ریپورت کردن و …)، مجبورم شدم بوک ها رو انپابلیش کنم.
و حالا امشب با پارت جدید tlrw برگشتم. پارت ده تقدیم نگاه زیباتون…
بقیه بوک ها رو هم فردا کم کم پابلیش میکنم.