yas_exowhale

سلام عزیز قشنگم ✨️ 
          
          مرسی که فیکم رو برای خوندن انتخاب کردی 
          امیدوارم هرچه زود تر شروع به خوندن کنی 
          چون من برای داشتن نگاهت فوق العاده بی صبرم 
          
          راستش بودنت برام خیلی ارزشمنده❤️
          
          دوست دارم نظراتت رو بدونم این خیلی بهم کمک میکنه چه مثبت باشه چه منفی برام قابل احترامه
          
          امیدوارم قلمم رو دوست داشته باشی و به دلت بشینه تا توی بقیه مسیر خم همراهیم کنی ✨️❤️
          
          ووت و کامنتت برام انگیزه ای میشه برای نوشتن ممنون میشم خودت رو ازم دریغ نکنی ☹️✨️
          
          ممنونم که با خانواده کوچیکم پا گذاشتی :)

Seti656700

پارک چانیول پسری بیست و چهارساله که عاشق برادر ناتنی خودش میشه و وقتی بکهیون متوجه احساسات عمیق چان به خودش میشه اون هر بار به شدت پس میزنه مهم نیست اون مرد چند بار می‌شکنه و چه زجری تحمل می‌کنه و بنظرتون چی میشه اگر توی تصادف چان وارد بدن معشوق بکهیون بشه ؟ می تونه از اون همه اتفاق جون سالم به در ببره ؟ می تونه به بدن خودش برگرده ؟
          و کلی سوال دیگه....
          
          ---------------------------------
          
          -خوبی؟
          +خوبم 
          -اینجوری به نظر نمی‌رسه 
          هومی زیر لب گفتم 
          -درد داری ؟
          سرم رو تکون دادم ، بلند شد و اومد کنار نشست دستش و گذاشت رو شونم 
          -زمان دردتو آروم می‌کنه 
          لبخند زدم و لبخندم گشادتر شد و بعد چند دقیقه به قهقهه ای افتادم 
          قهقهه ای که پر از درد بود
          مچاله شدم توی خودم و در حالی که چشمام پر بود گفتم :
          +کاش آدم وقتی ضربه می خوره نفهمه از کی بهش ضربه زده 
          -چرا ؟!
          +چون هميشه اگه ضربه انقدری قوی باشه که تورو از پا بندازه حتما از جانبِ کسی که خيلی بهت نزدیکه ، چون آدم‌های غریبه که نمیدونن به کجا بزنن از پا بیفتی! و اینکه تهش بفهمی از کسی ضربه خوردی که بارها بلندش کردی و بهت تکيه کرده تا ادامه بده ...دیگه بلند شدن خيلی خيلی سخت میشه
          
          -----------------------
          
          I think you'd like this story: "My Gazelle" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370380218?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :))

maryafanfiction

downtodust

افتخار میدی چند دقیقه ای به این فیکشن سر بزنی؟
          
          "به من تجاوز شد، بهم خیانت شد، باهام مثه یه آشغال برخورد شد، همه ی هستیم از دستم رفت... حالا میگی ببخشمت؟ 
          نمیتونم، میدونی چرا؟ چون تو عزیزترینم بودی!"
          
          
          https://www.wattpad.com/story/306376739?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=downtodust&wp_originator=9lS2bfVz3ZcoRXLk1ZwbaqhWApa6mzv7SlOhfLbs%2FqgQIbqWHm2NqdYIhmMCNHCUBbaxqAgWFJWHK6VDD0Yobi9ksI96kwwpIcspJEK6jxWZqij3%2FjLCSwFeIAqQ9b%2BW

vkook__chanbaek

hana2oo1

خوشحال میشم به فیکم سر بزنی 
          https://www.wattpad.com/story/274991163?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=hana2oo1&wp_originator=Ndggcy0DnbTRVOV%2FakaAHQo51Tqb8IeavpF2C6ncQHfq1K%2FEulwhIRbae0aRXLIuV6Gp3aFcKuovdQEthdZHH2GES3UPgjGqcnq8bsHfQVhuXTX%2BWwxBeuHJKnBpq2Zr 
          رابین هود درست از همون جایی شروع شد که از بین اشک ها و حسرت هاش دنیا رو بدون بچه هایی مثل خودش تصور کرد دنیایی بدون درد بدون سختی

redrose61_97

سلام خوشحال میشم اولین فیکم به اسم "paper world" [(ژانر فانتزی-مدرسه یی-جنایی،نقش های اول داستان:رزی و جنی (BP) جهیون(nct) جونگکوک و یونگی(bts)،سهون و کای(exo)،جوی(RV)]بخونین و ازش حمایت کنین❤،ممنون
          https://my.w.tt/11cn81W3f7