@hisbos
هااای هانی خوشحال میشم به فیکشنم سر بزنی و ازم حمایت کنی
https://www.wattpad.com/story/274027940?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=seong1998&wp_originator=9RFM7rgl8w25STzisS5BTkOFl3D1oCpOWkJ6USGLKd4RbLZy%2BRaFjEzWl4%2FEi52jvpcBDDo4bHriDDp2V3MBD%2FWXGH2pGkRBqZRtdP47nkGMrTHnZCVHCFLp4CnwvHXW
سلام عزیزم
ممنون بابت ووتات:))♡♡
و آدمای توش بیرحم‌تر ):
زندگی بیرحمه:)
You:تو کت وومن منی؟
مجید:آره جونگکوک من کت وومن توام.
Couple:kookmin
https://www.wattpad.com/story/315657556?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=share_writing&wp_page=create&wp_uname=Biolty&wp_originator=AFL9HLbU748XTLXBnN359QKCusrOby5pL8%2BY%2BLiCmvWT35FucW4Yi9f1wkSMH9mb%2FHfCISk6jbU%2FueBfj%2FuaONHxsLLclMbB9FLTKUaEh8m3NpaGrDjh%2FSmGLtpQ9C8K
چقد عجیب دارم رفتار میکنم
سلااااام
این اولین بوک منه که به همراه دوستم نوشتمش
کاپلش ویکوکه
ژانرش تخیلی و امپرگه
اسمات که حتما داره
اگه دوست داشتین حتما دنبال کنین
https://www.wattpad.com/story/314619101?utm_source=android&utm_medium=com.whatsapp&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Sarvnazahmadi&wp_originator=mzZ1K4X4MeaGRFYcfoLTYvIwzFwML8FaA%2BtLrRdyTsE%2BAYkbr2Tcpj%2BWHd%2FgXJkxIkbwj55AxhSIXnu4Rec7sENouiQpMYHYHYVc9ua4aJuoSUHmwHzBYMtteJ20L9%2BD
i wanted to remind you:
IT'S OKAY to feel things to not have a perfectly positive attitude of the time. we're not an endless productivity machine we're human. you don't have to be sorry for have feelings you know.
i know life is hard and messy so I'm proud of you for making it all the way here .
i love you so much in the way you are.
*doggy hug
@hisbos تسخسخسههسه ابتس اوکییی بفرمایید: می خواستم به شما یادآوری کنم: اشکالی نداره که چیزهایی رو احساس کنی که نگرش کاملاً مثبتی تو اون زمان بهش نداشته باشی. ما یک ماشین سود دهنده بی پایان نیستیم، ما انسان هستیم، لازم نیست برای داشتن احساساتی که داری متاسف باشی. من می دونم که زندگی سخت و بهم ریخته‌ست، بنابراین به شما افتخار می کنم که تمام راه رو به اینجا رسوندیی. من تو رو این شکلی که هستی خیلی دوست دارم. * بغل سگی
اوکی ولی من یه خواب سمی دیگه دیدم خواب دیدم با سهون (اکسو) تو ماشینیم بعد ماشین ، ماشینِ سوهو بود خودش تو ماشین نبودا ولی ماشین واسه اون بود بعد من پشت نشسته بودم اون جلو صندلی شاگرد نشسته بود یه ماشین از پشت اومد نمیدونم چرا وسط خیابون بودیم بعد که ماشینه اومد به سهون گفتم ماشین بیار کنار اون پشتیه بره بعد که مثل جکی جان پرید رو صندلی راننده ماشین و روشن کرد رفتیم کنار مکانشم سر کوچه خودمون بود بعد بهش گفتم بیا بریم بستنی بخوریم گفت من پول مول ندارما بهش گفتم حله دا بریم رفتیم بستنی دزدی مثل این فیلما که میرن بانک بزنن یه کیسه می‌دن دست طرف میگن هرچی هست بریز توش ماهم همون کارو کردیم بعد این طرف که بستنی فروش بود یزره چاق بود بستنی هارو با اسکوپ برمیداشت (با ترس و لرز ) میریخت تو اون کیسه نمیدونم چرا تو بستنی فروشی پفیلا میفروختن گفتم اون پفیلاام بده پفیلارو داد یهو طرف گفت میشه ۱۰۰ دلار (حالا نمیدونم چرا به دلار گفت مگه تو ایران نبودیم ) من و سهون یه نگاه به هم انداختیم سریع زدیم به چاک مثلا رفته بودیم دزدی نمیدونم چرا فرار کردیم
نمیدونم چرا خوابام انقد سمه
@kim_mahsaa واییییی با اون تیکش که گفتی (نمیتونم جواب یه ملت و بدم ) جررررررر خوردم قشنگگ (::::::::
@hisbos یونو وات؟بلکه من نیز یه خواب سم دیدم که فقط یه تیکش رو یادمه، ببین من اکسوال نیستم و همه ی اعضا رو نمیشناسم فقط میدونم یکی از اعضای اکسو بود (حس میکنم شومین بود) با اون تو ماشین نشسته بودم بعد کای با موتور داشت میومد اینم کلشو کرد بیرون برا کای دست تکون داد بعد من اس آستین تیشرتش کشیدمش تو با اخم داشتم بهش مگفتم:کلتو بیار تو آیدول مملکتی چیزیت بشه من نمیتونم جواب یه ملتو بدم:/ سوال من اینجاست من چرا باید خواب اکسو ببینم ببینم اخه گادا
همین الان یه خواب خیلی سم دیدم خواب دیدم داداش دوقلوهاپ تهیونگن بعد حالا جالبیش اینجاست اسم یکیشون ابوالفضل اسم یکیشون تهیونگ بعد اصن یه وعضعی بود اون ابولفضل رو دزدیدن بعد یهو نصف ملت ریختن خونمون نمیدونم چرا اصن اومدن بعد داشتن غذا درست میکردن تو این دیگ بزرگا بعد این تهیونگ داشت گریه میکرد که اون قلشو دزدیدن بعد همش داشتم به این بدخت میگفتم کا تغصیر توعه بعد این گریش شدید تر میشد بعد اینا ریشم داشتن دوقلوها خوابم غمگین بودا داشتم مث سگ گریه میکردم تو خواب ولی الان که بهش فکر کردم خیلی سمه بعدش این ابولفضل و پیدا کردیم تو فاضلاب بود ()واقعا نمیدونم چرا اونجا بود بعد کسی که ابول و دزدیده بود جونگکوک بود بعد فهمیدیم که اشتباه دزدیه بوده میخواسته تهیونگ و بدزده بعد یهو از خواب پریدم
میدونم اینا اثرات زیاد فیک خوندنه
