نگرانی و ترس از تغییر چیزیه که اشتون ۱۶ ساله رو درگیر خودش کرده.
محیط جدید، آدم های جدید، شهر جدید!
بعضی وقت ها ما تغییر توی زندگیمون ایجاد نمیکنیم چون از تغییرات میترسیم، از اینکه نتونیم وفق پیدا کنیم وحشت داریم.
اشتون هم جزو اون دسته آدم هاست.
اما زمان میتونه به بهتر شدن همه چیز کمک کنه. شغل جدیدی تو بستنی فروشی پیدا میکنه و بستنی نعنایی با تکه های شکلات ای که همه چیز رو تغییر میده.
https://www.wattpad.com/story/277063561
های دارلینگ^^
خوبی؟
من یه داستان جدید نوشتم و شدیدا به حمایتت نیاز دارم :(
ممنون میشم یه شانسی به فن فیکم Sin بدی*-*
فن فیک هری استایلزه و ژانرش ترسناکه :"
اینم لینکشه
https://my.w.tt/rrp1LaLAZS
پس حمایت کن بوص*-*♡