https_rashel

دو پارت جدید از تناسخ داریماااا 

Hamta1999

@https_rashel سلام عزیزم 
          	  من مدتها توی واتپد نبودم و تازه برگشتم.
          	  خواستم بگم اگر میشه پارت آخر منو لایک کنی
Reply

https_rashel

خبر خوش بدم 
          اینکه قراره بشینم امروز تا اخر فیکشن تناسخ رو بنویسم براتون بی وقفه آپلود میکنم .... ازم بپذیرید بیبی های من ( ≧∀≦)ノ

https_rashel

@aydajk87 @aasadeghi @AliGoli7 @https_rashel سلام سلامممم پارتای جدید تقدیم نگاهاتون ^^
Reply

aydajk87

@https_rashel اخ جون بوس بهت
Reply

Seti656700

پارک چانیول پسری بیست و چهارساله که عاشق برادر ناتنی خودش میشه و وقتی بکهیون متوجه احساسات عمیق چان به خودش میشه اون هر بار به شدت پس میزنه مهم نیست اون مرد چند بار می‌شکنه و چه زجری تحمل می‌کنه و بنظرتون چی میشه اگر توی تصادف چان وارد بدن معشوق بکهیون بشه ؟ می تونه از اون همه اتفاق جون سالم به در ببره ؟ می تونه به بدن خودش برگرده ؟
          و کلی سوال دیگه....
          
          ---------------------------------
          
          -خوبی؟
          +خوبم 
          -اینجوری به نظر نمی‌رسه 
          هومی زیر لب گفتم 
          -درد داری ؟
          سرم رو تکون دادم ، بلند شد و اومد کنار نشست دستش و گذاشت رو شونم 
          -زمان دردتو آروم می‌کنه 
          لبخند زدم و لبخندم گشادتر شد و بعد چند دقیقه به قهقهه ای افتادم 
          قهقهه ای که پر از درد بود
          مچاله شدم توی خودم و در حالی که چشمام پر بود گفتم :
          +کاش آدم وقتی ضربه می خوره نفهمه از کی بهش ضربه زده 
          -چرا ؟!
          +چون هميشه اگه ضربه انقدری قوی باشه که تورو از پا بندازه حتما از جانبِ کسی که خيلی بهت نزدیکه ، چون آدم‌های غریبه که نمیدونن به کجا بزنن از پا بیفتی! و اینکه تهش بفهمی از کسی ضربه خوردی که بارها بلندش کردی و بهت تکيه کرده تا ادامه بده ...دیگه بلند شدن خيلی خيلی سخت میشه
          
          -----------------------
          
          I think you'd like this story: "My Gazelle" by Seti656700 on Wattpad https://www.wattpad.com/story/370380218?utm_source=android&utm_medium=org.telegram.messenger&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=Seti656700
          
          خوشحال میشم نگاهی بندازید :))

https_rashel

اصلا نفهمیدم کِی چهار صدتایی شدیم خوش اومدیننننن

Anazzz22

@https_rashel بین این خوشحالی لطفا تناسخم آپ کنننن
Reply

https_rashel

سلام بچه ها اومدم یه خبری بدم اینکه این مدت تقریبا داشتم با همه سرو کله میزدم ، از یه طرف تولدم و از طرف دیگه مناسبتا از سمتی مشکلات زندگی و از سمت دیگه گاهی تفریح 
          خلاصه که تا مدت کوتاهی نیستم ولی این به این معنی نیست ک فیکشن هامو به امون خدا ول کنم یا متوقفشون کنم ن ! زودی بر میگردم فقط الان فرصت نوشتن فیکشن هامو پیدا نمیکنم 
          ممنونم که همیشه همراهم هستین و درکم میکنید شدیدا دوستتون دارم ♡

mahrbi

@https_rashel خوش اومدییی
Reply

silver__pen

سلام وقت بخیر ببخشید که بی اجازه وارد مسیج بردت شدم ♡
          اگه از فیکشنای کلاسیک و هیجانی ویکوک خوشت میاد ممنون میشم یه سری به فیکشنم بزنی و ازش حمایت کنی♡>
          
          _اینکه عاشق پدرخوانده ام باشم مثل موجیه که به ساحل میرسه اما نابود میشه
          https://www.wattpad.com/story/371536904?utm_source=android&utm_medium=link&utm_content=story_info&wp_page=story_details_button&wp_uname=silver__pen