sarinahoseinimoghdm

من پا برهنه به دنبال رویاهام در تاریک ترین نقاط زندگی دویدم.وقتی به خودم اومدم که لبه پرتگاه بودم.من به ارزو هام رسیده بودم.اماده دیدن جهنم بودم.ولی عشق توی دفتر سرنوشت من جایی نداشت.انگار کسی چیزی رو غلط گیر گرفته بود و عشق رو بهش اضافه کرده بود.پس همه چی بهم ریخت. فک میکنین چی میشه اگه در مرده ترین لحظات زندگیم بیشتر از همیشه زنده باشم؟
          https://my.w.tt/KFJ90yNoNY
          
          خوشحال میشم یک سری به داستانم بزنی :)❤

_bunisa

سلام عزیزم ، ما یه پیج برای ترجمه رمان های معروف و فن فیک زدیم و خوشحال میشیم اگر بهش یه سر بزنی و داستان هارو چک کنی*-* امیدوارم خوشت بیاد.
          
          لینک پیج:
          
          
          
          https://my.w.tt/WEQSSXLRYQ
          خوشحال میشیم با چک کردن ، وت دادن و کامنت گذاشتن خوشحالمون کنی:')