متروک!
  • JoinedDecember 10, 2020



Stories by iamolybrius
𝚖𝚒𝚜𝚝𝚢 𝚒𝚜𝚕𝚊𝚗𝚍 by iamolybrius
𝚖𝚒𝚜𝚝𝚢 𝚒𝚜𝚕𝚊𝚗𝚍
سال1840: - کاش میشد همیشه همینطوری کنار خودم نگهت دارم. ببین چقدر توی آینه خوشحالیم... پشت سر مینهیوک ایستاده...
He & His God by iamolybrius
He & His God
سال1925: ایستاده بودی دم‌ پنجره، با تن لخت و موهای نامرتبت که زیر نور مهتاب میدرخشیدن... رد زرد نوری که از ل...
ranking #557 in minhyuk See all rankings
two hours till sunrise by iamolybrius
two hours till sunrise
اولین داستانی که جرئت نوشتنش رو به خودم دادم. با تمامی بی تجربگی خودم و مقدماتی بودن سطح جملاتش، باز تکیه ای...
1 Reading List