Sign up to join the largest storytelling community
or
Stories by iamolybrius
- 3 Published Stories
𝚖𝚒𝚜𝚝𝚢 𝚒𝚜𝚕𝚊𝚗𝚍
260
34
32
سال1840:
- کاش میشد همیشه همینطوری کنار خودم نگهت دارم. ببین چقدر توی آینه خوشحالیم...
پشت سر مینهیوک ایستاده...
He & His God
47
4
1
سال1925:
ایستاده بودی دم پنجره، با تن لخت و موهای نامرتبت که زیر نور مهتاب میدرخشیدن...
رد زرد نوری که از ل...
#557 in minhyuk
See all rankings
two hours till sunrise
191
37
7
اولین داستانی که جرئت نوشتنش رو به خودم دادم. با تمامی بی تجربگی خودم و مقدماتی بودن سطح جملاتش، باز تکیه ای...
+3 more